کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهلو به پهلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پهلوار
لغتنامه دهخدا
پهلوار. [ پ َ ] (ص ) مانند پهلو. چون پهلو از دلیری و شجاعت . کلمه در شاهنامه آمده و ممکن است مصحف پیلوار باشد. رجوع به پیلوار شود.
-
متقرع
لغتنامه دهخدا
متقرع . [ م ُ ت َ ق َرْ رِ ] (ع ص )برگردنده از پهلو به پهلو. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که از این پهلو به آن پهلو می گردد وقتی که دراز کشیده باشد. (ناظم الاطباء).
-
کوادریگا
لغتنامه دهخدا
کوادریگا. (لاتینی ، اِ) قسمی ارابه ٔ چهاراسبه ٔ رومیان قدیم که فاتحان را بر آن می نشاندند و به روم درمی آوردند و این ارابه چهار اسب پهلو به پهلو بسته ٔ سپید داشت . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
دکه
لغتنامه دهخدا
دکه . [ دَک ْ ک َ / ک ِ ] (اِ) بز کوهی ، و عوام آنرا تکه خوانند. (از برهان ). و رجوع به تکه شود. || به هندی پهلو بر پهلو و دوش بر دوش زدن . (برهان ).
-
رثید
لغتنامه دهخدا
رثید. [ رَ ] (ع ص ) بمعنی مرثود است . (منتهی الارب ). کالای برهم نهاده . (از مهذب الاسماء)(از اقرب الموارد). متاع برهم نهاده . (آنندراج ). متاع برهم نهاده و پهلو به پهلو نهاده . (ناظم الاطباء).
-
تقرع
لغتنامه دهخدا
تقرع . [ ت َ ق َرْ رُ ] (ع مص ) برگشتن از پهلو به پهلو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : بت اتقرع ؛ ای اتقلب و لاانام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
-
تعار
لغتنامه دهخدا
تعار. [ ت َ عارر ] (ع مص ) بیدار ماندن و پهلو به پهلو گردیدن بر بستر در شب با بانگ و آواز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بیداری و عبارت اساس «برخاستن از خواب است با گفتاری ». (از اقرب الموارد).
-
ناورد زدن
لغتنامه دهخدا
ناورد زدن . [ وَ زَ دَ ] (مص مرکب ) جولان دادن . چرخیدن : به هر در کز دهن خواهم برآوردزنم پهلو به پهلو چند ناورد. نظامی .حسابی کرد با خود کاین جوانمردکه زد بر پشت من چون چرخ ناورد.نظامی .
-
مصافقة
لغتنامه دهخدا
مصافقة. [ م ُ ف َ ق َ ](ع مص ) درد زه گرفتن ناقه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || از پهلو به پهلو گردیدن . (منتهی الارب ). از این پهلو به آن پهلو گردیدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پوشیدن یکی از دو جامه روی دیگری . (ناظم الاطباء)....
-
متعار
لغتنامه دهخدا
متعار. [ م ُ ت َ عارر ] (ع ص ) آن که بیدار ماند وپهلو به پهلو گردد بربستر در شب با بانگ و آواز. (آنندراج ). کسی که در بستر بیدار می ماند و پهلو به پهلو می گردد و بانگ و آواز می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعار ش...
-
شپوختن
لغتنامه دهخدا
شپوختن . [ ش ِ ت َ ] (مص ) شپیختن . اشپوختن .اشپیختن . (از فرهنگ فارسی معین ). دکه زدن و صدمه و آسیب رسانیدن باشد از روی قوت و قدرت . (از برهان ) (از فرهنگ نظام ) (از انجمن آرا). پهلو به پهلو و دوش به دوش زدن . || افشانیدن . (برهان ). افشاندن بود و آ...
-
مراوحة
لغتنامه دهخدا
مراوحة. [ م ُ وَ ح َ ] (ع مص ) گاه این کار بستن و گاه آن را. (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). گاه این کار وگاه آن کار را کردن و گاهی بر این پا و گاهی بر آن پا ایستادن . (از منتهی الارب ): راوح بین العملین ؛ گاهی بدین کار و گاهی بدان کار پرداخت . راو...
-
تصلق
لغتنامه دهخدا
تصلق . [ ت َ ص َل ْ ل ُ ] (ع مص ) فریاد کردن زن از درد زه .(تاج المصادر بیهقی ). بانگ کردن زن از درد زه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در خاک غلطیدن ستور و جز آن از مشقت و اندوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاط...
-
کوست
لغتنامه دهخدا
کوست . (اِ) به معنی نقاره و طبل و مانند آن باشد. (برهان ). به معنی کوس آمده است . (آنندراج ). نقاره و طبل و مانند آن . (ناظم الاطباء). کوس : دلیران نترسند ز آواز کوست که آنجا دو چوب اند و یک پاره پوست . فردوسی (از آنندراج ).و رجوع به کوس شود. || الم ...
-
غالیدن
لغتنامه دهخدا
غالیدن . [ دَ ] (مص ) غلطیدن . (برهان ). || غلطانیدن . (برهان ). غلتانیدن . گردانیدن به پهلو. از پهلو به پهلو غلطانیدن . صاحب برهان ذیل «غالد» آرد: ماضی غلطانیدن باشد عموماً و کسی که بر سبیل عشرت همچون عاشق و معشوق خود را از این طرف به آن طرف و از آن...