کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنداشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پنداشتن
لغتنامه دهخدا
پنداشتن . [ پ ِ ت َ ] (مص ) گمان بردن . تصور کردن باشد. (برهان قاطع). گمان برده شدن . ظن بردن . ظن کردن . خیال کردن . وهم . (دهار). توهم کردن . اعتقاد داشتن . حِسبان . محسبة. زعم : شب زمستان بود کپی سرد یافت کرمکی شب تاب ناگاهی بتافت کپیان آتش همی پن...
-
واژههای مشابه
-
راست پنداشتن
لغتنامه دهخدا
راست پنداشتن . [ پ ِ ت َ ] (مص مرکب ) راست شمردن . راست دانستن . راست و حقیقی تصور کردن . راست انگاشتن . صحیح پنداشتن .
-
افسانه پنداشتن
لغتنامه دهخدا
افسانه پنداشتن . [ اَ ن َ / ن ِ پ ِ ت َ ] (مص مرکب ) افسانه نگاشتن . افسانه دانستن . افسانه فرض کردن : چو با تو درد دل گویم مرا دیوانه پنداری و گر پیش تو شرح دل کنم افسانه پنداری .حیرانی همدانی (از ارمغان آصفی ).
-
بزرگ پنداشتن
لغتنامه دهخدا
بزرگ پنداشتن . [ ب ُ زُ پ ِت َ ] (مص مرکب ) بزرگ آمدن چیزی در نظر و یا گمان .
-
خوار پنداشتن
لغتنامه دهخدا
خوار پنداشتن . [ خوا / خا پ ِ ت َ ](مص مرکب ) تذلیل . اذلال . استذلال . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
محسبة
لغتنامه دهخدا
محسبة. [ م َ س َ / س ِ ب َ ] (ع مص ) حسبان .پنداشتن چیزی را. (منتهی الارب ). پنداشتن . پنداشت .
-
گول شمردن
لغتنامه دهخدا
گول شمردن . [ ش ِ / ش ُ م ُ دَ ] (مص مرکب ) احمق پنداشتن . نادان فرض کردن . احمق شمردن . کودن پنداشتن . ابله شمردن .
-
توهم کردن
لغتنامه دهخدا
توهم کردن . [ ت َ وَهَْ هَُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پنداشتن . گمان بردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گمان کردن و پنداشتن . (ناظم الاطباء). رجوع به توهم شود.
-
ظن کردن
لغتنامه دهخدا
ظن کردن . [ ظَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پنداشتن . توهم کردن .
-
استسناء
لغتنامه دهخدا
استسناء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بزرگ و بلند پنداشتن .
-
پنداشتنی
لغتنامه دهخدا
پنداشتنی . [ پ ِ ت َ ] (ص لیاقت ) قابل پنداشتن . که آن را می توان پنداشت .
-
تصوریدن
لغتنامه دهخدا
تصوریدن . [ ت َ ص َوْ وُ دَ ] (مص جعلی ) پنداشتن و اندیشیدن . (ناظم الاطباء).
-
حدس زدن
لغتنامه دهخدا
حدس زدن . [ ح َ زَ دَ ] (مص مرکب ) گمان کردن . پنداشتن . ظن بردن .