کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنجال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پنجال
لغتنامه دهخدا
پنجال . [ پ َ ] (اِ) پِنج . چنگ . نشگون .
-
جستوجو در متن
-
پنک
لغتنامه دهخدا
پنک . [ پ ِ ] (اِ) گرفتن اعضای آدمی باشد با دو سر انگشت یا ناخن چنانکه به درد آید. (برهان قاطع). گرفتن عضوی از اعضای آدمی باشد به دو انگشت یا پنجه چنانکه به درد آید، و آن را پنج و پنجال نیز گویند و تبدیل جیم با کاف شده . (آنندراج ). نشگون . و لله باش...
-
پنگ
لغتنامه دهخدا
پنگ . [ پ َ ] (اِ) کاسه ٔ مسین یا روئین پیمودن آب روان را که ته آن سوراخ تنگی کنند ودر آب گذارند چون پر گردد و در ته نشیند یک پنگ شودو اکثر آبیاران میدارند و در مقسم آب نهند. (فرهنگ رشیدی ). پنگان . || یک حصه از ده هزار حصه ٔ شبانه روز است چه شبانروز...
-
پیخال
لغتنامه دهخدا
پیخال . (اِ مرکب ) (از: پیخ + آل ) منسوب به پیخ ، و پیخ و پیخه فضله است چنانکه پنجه و پنجال و چنگ و چنگال . (انجمن آرا). ذرق . سرگین طیور. انداخته ٔ مرغ باشد. یعنی سرگین . (اوبهی ). پلیدی مرغ . فضله ٔ مرغ . فضله ٔ مرغ و مگس و مانند آن . سرگین مرغان ....