کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنجاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پنجاب
لغتنامه دهخدا
پنجاب . [ پ َ ] (اِخ ) (معبر..) این پنجاب چنانکه از مواضع مختلفه ٔ این کتاب (تاریخ جهانگشای تألیف علاءالدین عطاملک بن بهاءالدین محمد جوینی ) معلوم میشود معبری بوده است از جیحون در حدود بلخ و ترمد و نام این موضع مکرّر در تضاعیف این کتاب برده شده است ...
-
پنجاب
لغتنامه دهخدا
پنجاب . [ پ َ ] (اِخ ) سرزمین پنج رود میان رود سند (از غرب ) و جمنا (از شرق ) و پنج رود به نامهای جهلم ، جناب ، راوی ، بئاس ، ساتلج آن را مشروب می سازد.دشتی است آبرُفتی و هموار. نام یکی از ایالات شمال غربی هندوستان و جنوب شرقی ایران است و با گنگ ناحی...
-
پنجاب
لغتنامه دهخدا
پنجاب . [ پ َ ] (اِخ ) نام قریه ای از دهستان به رستاق لاریجان . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 40 و 114 و 157).
-
پنجاب
لغتنامه دهخدا
پنجاب . [ پ َ ] (اِخ ) نام موضعی به کرمان . (لباب الالباب چ لیدن ج 2 ص 349). در آن وقت که در پنجاب کرمان محسوب بود گفته است : ای سنجر سخن ز خراسان دولتی در پنج آب محنت بر غُز چه میکنی .شمس الدین مبارک شاه بن السنجری .(از لباب الالباب ج 2 ص 349).
-
جستوجو در متن
-
فنجاب
لغتنامه دهخدا
فنجاب . [ ف َ ] (اِخ ) در تاریخ جهانگشای جوینی نام پنجاب است . رجوع به پنجاب شود.
-
چناب
لغتنامه دهخدا
چناب . [ چ ِ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است مشهور در ولایت پنجاب . (برهان ). رودیست بس بزرگ از ولایت پنجاب که آب آن بغایت لطیف و گواراست . (جهانگیری ). یکی از پنج رود پنجاب . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین از دایرةالمعارف اسلام ).
-
ساتلج
لغتنامه دهخدا
ساتلج . [ ل ِ ] (اِخ ) رودخانه ای در هند، و شرقی ترین و جنوبی ترین پنج رودخانه ای است که پنجاب را تشکیل میدهند. این رودخانه از تبت سرچشمه میگیرد و پس از عبور از هیمالیا با جریانی تند و سیل آساو سیراب ساختن دشت پنجاب و چندین ایالت دیگر و بعد از طی مسی...
-
باتا
لغتنامه دهخدا
باتا. (اِ) گیشدر. و باتا در پنجاب متداول است . رجوع به گیشدر شود.
-
راجپوتانا
لغتنامه دهخدا
راجپوتانا. (اِخ ) راجپوتانه . ناحیه ای است در شمال غربی هندوستان در جنوب پنجاب که تا منطقه ٔ متصرفی دولت راجستان گسترده میشود و مابین پنجاب و ولایتهای شمال غربی ملواء، گجرات ، سند، بهاوالپور واقع است .
-
کریل
لغتنامه دهخدا
کریل . [ ک َ ] (اِ) کلیر. یکی ازگونه های درخت کبر است که در هند و پنجاب فراوان روید. (فرهنگ فارسی معین ).
-
جلم
لغتنامه دهخدا
جلم . [ ج ِ ] (اِخ ) نام ولایتی است از ملک پنجاب .(برهان ). جیلم . (حاشیه برهان ). رجوع به جیلم شود.
-
ذرة
لغتنامه دهخدا
ذرة. [ ](اِخ ) شاعری از مردم هندوستان از قوم کهتری پنجاب که بفارسی شعر میگفت رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
دیبال
لغتنامه دهخدا
دیبال . (اِخ ) بانی دیبال پور. نام شخصی است ودیبال پور که قصبه ای است در ملک پنجاب او بنا کرده است . (برهان ) (آنندراج ) .
-
پاتیالا
لغتنامه دهخدا
پاتیالا. (اِخ ) ایالتی از پنجاب در شمال غربی هندوستان دارای 1600000 تن سکنه . پایتخت آن نیز بهمین نام مشهور است .