کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنبئین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پنبئین
لغتنامه دهخدا
پنبئین . [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (ص نسبی ) از پنبه : و هیچگونه نمی توانستیم دانستن که از جامه هاء [ کدام ] ابریشمین یا پشمین یا پنبئین . (مجمل التواریخ ).
-
جستوجو در متن
-
متقال
لغتنامه دهخدا
متقال . [ م ِ ](اِ) پارچه ٔ پنبئین سفید ناکرده که مثقالی نیز گویند. (ناظم الاطباء). قسمی پارچه ٔ نخی که امروز متقال گویند و آن قماشی نزدیک به کرباس است . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). پارچه ٔ سفید شبیه به کرباس و لطیف تر از آن . (فرهنگ فارسی معین ). و ...
-
مشتی
لغتنامه دهخدا
مشتی . [ م ِ ] (اِ) نوعی از حریر خام باشد که آن را به غایت نازک ولطیف ببافند. (جهانگیری ). نوعی از جامه ٔ لطیف و حریر نازک باشد. (برهان ). نوعی از جامه ٔ حریر به غایت نازک و لطیف . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (از آنندراج ).جامه ای که پارچه ٔ آن لطیف و...