کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پناهندگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پناهندگی
لغتنامه دهخدا
پناهندگی . [ پ َ هََ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و عمل پناهنده .
-
جستوجو در متن
-
زینهار پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
زینهار پذیرفتن . [ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) قبول کردن امان و پناهندگی کسی را : زواره بدو گفت کای نامدارنبایست پذیرفت از او زینهار. فردوسی .پذیرفتم این زینهار تراسپهر ترا شهریار ترا.فردوسی .
-
اندخسواره
لغتنامه دهخدا
اندخسواره . [ اَ دَخ ْس ْ / رَ / رِ ] (اِ مرکب ) قلعه و حصار. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (از فرهنگ فارسی معین ). قلعه و شهر. (ناظم الاطباء). حصار. (شرفنامه ) (فرهنگ سروری ). || جایگاه و پناه و تکیه گاه . (برهان قاطع). جای پناه بردن . (انجمن ...
-
بایزید
لغتنامه دهخدا
بایزید. [ ی َ ](اِخ ) (سلطان ...) نام پسر کوچک سلطان سلیمان خان قانونی و برادر سلطان سلیم . او با برادر خود رقابت داشت و چون در 966 هَ . ق . از حکومت کوتاهیه معزول شد، با سپاهی به جنگ برادر رفت . سلطان سلیمان از طغیان فرزند برآشفت و سپاهی بدفع او روا...
-
باغ جهان آرا
لغتنامه دهخدا
باغ جهان آرا. [ غ ِ ج َ ] (اِخ ) باغی بوده است بهرات بعهد تیموریان و صفویان و در آن باغ از محمدهمایون پادشاه گورکانی هنگام پناهندگی ، پذیرایی شده است . (از عالم آرای عباسی ص 98) : خاقان عالیجاه ... [ سلطان حسین بایقرا ] پاینده سلطان بیگم را در حباله ...
-
زنهار
لغتنامه دهخدا
زنهار. [ زِ ] (اِ) امان و مهلت باشد. (برهان ). پناه و امان و مهلت . (غیاث ). امان . (جهانگیری ) (شرفنامه ٔ منیری ). زینهار. (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). امان . (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء) : درست است و اکنون به زنهار اوست پرآزار جا...
-
غزنوی
لغتنامه دهخدا
غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) (متوفی به سال 556 هَ .ق .) اشرف الدین حسن بن محمد حسینی غزنوی ، مکنی به ابومحمد و مشهور به اشرف ، از فصحای بزرگ اواسط قرن ششم هجری قمری است . درباره ٔ نام او هیچیک از مآخذ اختلافی ندارند و خود نیز در اشعار خویش حسن را غالبا...
-
غازان
لغتنامه دهخدا
غازان . (اِخ ) فرزند ارغون بن اباقابن هولاکوبن تولوی بن چنگیز، هفتمین ایلخانان مغولی (از هلاکو ببعد) ایران است که از سال 694 تا سال 703 هَ . ق . فرمانروای کشور ایران بوده است . غازان خان در زمان ایلخانی ارغون خان از طرف پدر مأمور اداره ٔ امور خراسان...
-
اردشیر سوم
لغتنامه دهخدا
اردشیر سوم . [ اَ دَ / دِ رِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) (هخامنشی ).نام و نسب : نام او اُخُس بود که تصور میکنند یونانی شده ٔ وهوک است ، وی پس از اینکه به تخت نشست ، خود را اردشیر نامید، اسم او را چنین نوشته اند: در کتیبه ٔ تخت جمشید، که از خود اوست ، ارت َ خْش...