کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پل عرشهباز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گوشه پل
لغتنامه دهخدا
گوشه پل . [ ش ِ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 12هزارگزی شمال باختری دورود به بروجرد. جلگه و معتدل و سکنه ٔ آن 247 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فره...
-
گالش پل
لغتنامه دهخدا
گالش پل . [ ل ِ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل ، واقع در 13هزارگزی شمال باختری آمل کنار شوسه ٔ آمل به محمودآباد دشت ،هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی است ، دارای 350 تن سکنه . زبان آنان مازندرانی و فارسی است . آب آن از رو...
-
کای پل
لغتنامه دهخدا
کای پل . [ ] (هندی ، اِ) اسم هندی قنابری است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
ساری پل
لغتنامه دهخدا
ساری پل . [ پ ُ ] (اِخ ) موضعی است در جوزجان ، نزدیک به شبورقان ، و در قسمت علیای رودخانه ٔ شبورقان ، و گویا شهر قدیم انبار در محل آن قرار داشته است . (از ترجمه ٔ سرزمینهای خلافت شرقی ص 452).
-
تخت پل
لغتنامه دهخدا
تخت پل .[ ت َ پ ُ ] (اِخ ) دهی از بخش میان کنگی در شهرستان زابل است که در شش هزارگزی باختر ده دوست محمد و دوهزارگزی راه مالرو تخت شاه به ده دوست محمد قرار دارد. جلگه ای گرم و معتدل است و 112تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ هیرمند و محصول آن غلات و شغ...
-
تخته پل
لغتنامه دهخدا
تخته پل . [ ت َ ت َ / ت ِ پ ُ ] (اِ مرکب ) جسر و معبر چوبی . (ناظم الاطباء). پلی که از تخته ها بر خندق قلعه سازند تا در قلعه آمد و رفت واقع شود. (آنندراج ). پلی از تخته . پل تخته ای : قلعه ٔ قهقهه دهان کرده تخته پل بر درش زبان کرده .زلالی (از آنندراج...
-
دسته پل
لغتنامه دهخدا
دسته پل . [ دَ ت َ / ت ِ پ َ ] (اِ مرکب ) دسته چالک . رجوع به الک دولک شود.
-
رودخانه پل
لغتنامه دهخدا
رودخانه پل . [ ن َ / ن ِ پ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه از شهرستان جیرفت واقع در 25هزارگزی شمال شرقی ساردوئیه و در سر راه فرعی ساردوئیه به راین . دارای 20 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
سبز پل
لغتنامه دهخدا
سبز پل . [ س َ پ ُ ] (اِ مرکب ) کنایه از آسمان . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 10) : شبی روی خود شسته از آب و گُل گلی کآن بود زینت سبز پل .ملاطغرا (از آنندراج ).
-
شاه پل
لغتنامه دهخدا
شاه پل . [ پ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان لورا و شهرستانک بخش کرج شهرستان تهران . دارای 225 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ گچ سر وچشمه . محصول آن غلات و لبنیات و عسل . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
طاق پل
لغتنامه دهخدا
طاق پل . [ ق ِپ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چشمه ٔ پل : در طریق عشقبازی از کسی کم نیستم موج سیلاب غمم پهلو بطاق پُل زند.محمدقلی سلیم (از آنندراج ).
-
سن پل
لغتنامه دهخدا
سن پل . [ سَم ْ پ ُ ] (اِخ ) یکی از حواریون است که در باب دین مسیح رسائل چند نگاشت و در 67 م .در شهر رم بقتل رسید. (ترجمه ٔ تاریخ تمدن قدیم ایران تألیف فوستل دوکولانژ). بولس . رجوع به بولس شود.
-
قشلاق پل
لغتنامه دهخدا
قشلاق پل . [ ق ِ پ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 24 هزارگزی جنوب خاوری سقز و کنار رودخانه ٔ جغتو است . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیری است . سکنه ٔ آن 120 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، لبنیات ، حبوبات ، ...
-
ادره پل
لغتنامه دهخدا
ادره پل . [ ] (اِخ ) ادره پول . اتره پول . قصبه ای در 60 هزارگزی شمال شرقی صوفیه به بلغارستان در دامنه ٔ کوهی بهمین نام ، صاحب 2000 سکنه و در زمان عثمانیان جزو قضای اورخانیه بود.
-
پل آبگینه
لغتنامه دهخدا
پل آبگینه . [پ ُ ل ِ ن َ ] (اِخ ) بر کنار راه شیراز و کازرون میان کاروانسرای میان کتل و کازرون در 999600 گزی طهران .