کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پلغیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پلغیدن
لغتنامه دهخدا
پلغیدن . [ پ ُ ل ُغ ْ غی دَ ] (مص ) پلقیدن . بیرون جستن و برجستن و برآمدن و بیرون خزیدن چیزی چنانکه تیرک دیگ جوشان و چشم در بعض بیماریها. بیرون آمدن چیزی از جای خود به بیرون برجستگی چیزی . جحظ. جحوظ. و نیز رجوع به بیرون نشستن شود.
-
واژههای همآوا
-
پلقیدن
لغتنامه دهخدا
پلقیدن . [ پ ُ ل ُق ْ قی دَ ] (مص ) رجوع به پلغیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
پلقیدن
لغتنامه دهخدا
پلقیدن . [ پ ُ ل ُق ْ قی دَ ] (مص ) رجوع به پلغیدن شود.
-
پلغیدنی
لغتنامه دهخدا
پلغیدنی . [ پ ُ ل ُغ ْ غی دَ ] (ص لیاقت ) درخور و سزاوار پلغیدن . پلقیدنی .
-
بیرون نشستن
لغتنامه دهخدا
بیرون نشستن . [ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) پلقیدن . پلغیدن . جحوظ. بیرون خیزیدن .بیرون خاستن . (یادداشت مؤلف ). برآمدن از جای : و هرگاه که مسترخی شود [ عضله های عصب مجوف چشم ] چشم بیرون نشیند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). باب دهم ... اندر بیرون نشستن چشم نه...