کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشیمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پشیمان
لغتنامه دهخدا
پشیمان . [ پ َ ] (ص ) در پهلوی پشامان خوانده شده شاید از «پس »که سین به شین مبدل شده و از مان (منش ) ترکیب یافته باشد. (فرهنگ ایران باستان ص 73). نادم . مُتَنَدِّم .ندمان . ندیم . سادم . سدمان . منیب . تائب : رو بخور و هم بده که گشت پشیمان هرکه نداد ...
-
واژههای مشابه
-
پشیمان شدن
لغتنامه دهخدا
پشیمان شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نَدَم . تندم . ندامت . ندمان . نادم شدن . ندامت حاصل کردن . سَدَم . (تاج المصادر بیهقی ) : اگر پند من یک به یک نشنوی بفرجام کارت پشیمان شوی . فردوسی .پشیمان شد از کشتن موبدان ز درگاه کم گشتن بخردان . فردوسی .گر ...
-
کور و پشیمان
لغتنامه دهخدا
کور و پشیمان . [ رُ پ َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) سخت پشیمان . (فرهنگ فارسی معین ). از اتباع ، سدمان ندمان . سادم نادم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ورجوع به «کور و پشیمان » در ذیل ترکیب های کور شود.
-
جستوجو در متن
-
تهکن
لغتنامه دهخدا
تهکن . [ ت َ هََ ک ْ ک ُ ] (ع مص ) پشیمان شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پشیمان شدن مثل تهکم . (از اقرب الموارد).
-
سادم نادم
لغتنامه دهخدا
سادم نادم . [ دِ مُن ْ دِ مُن ْ ] (ع ص مرکب ، از اتباع ) پشیمان . (مهذب الاسماء). ازاتباع است برای تأکید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). اندوهگین و پشیمان . کور و پشیمان . سدمان ندمان .
-
متهکن
لغتنامه دهخدا
متهکن . [ م ُ ت َ هََ ک ْ ک ِ ] (ع ص ) پشیمان . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پشیمان و دلگیر و ملول . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهکن شود.
-
سادم
لغتنامه دهخدا
سادم . [ دِ ] (ع ص ) پشیمان . (مهذب الاسماء) (قطر المحیط). اندوهگین و پشیمان . (شرح قاموس ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). پشیمان و غمگین . (شمس اللغات ). || اندوهگین و خشمناک . (شرح قاموس ) (اقرب الموارد). || متغیر العقل من الغم . الحزین ...
-
متندم
لغتنامه دهخدا
متندم . [ م ُ ت َ ن َدْ دِ ] (ع ص ) پشیمان . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پشیمان و نادم و متأسف . (ناظم الاطباء). نادم . پشیمان . ندمان . ندیم ؛ فکانی سبابةالمتندم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تندم شود.
-
سدمان
لغتنامه دهخدا
سدمان . [ س َ ] (ع ص ) اندوهناک و پشیمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
متفکن
لغتنامه دهخدا
متفکن . [ م ُ ت َ ف َک ْ ک ِ ] (ع ص ) پشیمان شونده و دریغ خورنده . (آنندراج ). نادم و متأسف و پشیمان و مهموم و مغموم . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
زوپشیمان
لغتنامه دهخدا
زوپشیمان . [ پ َ ] (ص مرکب ) آنکه زود شرمنده شود. (آنندراج ). رجوع به زو (زود) و پشیمان شود.
-
نادم شدن
لغتنامه دهخدا
نادم شدن . [ دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پشیمان شدن . افسوس داشتن . متأسف بودن . شرمنده شدن . (ناظم الاطباء).
-
نادمة
لغتنامه دهخدا
نادمة. [ دِ م َ ] (ع ص ) تأنیث نادم است . زن پشیمان . (ناظم الاطباء). ج ، نادمات ، نوادم . رجوع به نادم شود.