کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشتکوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پشتکوه
لغتنامه دهخدا
پشتکوه . [ پ ُ ] (اِخ ) (ده ...)دو فرسخ و نیم جنوب باشت است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
پشتکوه
لغتنامه دهخدا
پشتکوه . [ پ ُ ] (اِخ ) از بلوکات یزد، حد شمالی مهریز و میانکوه و پیشکوه ، حد شرقی جاده ٔ کرمان و قسمت شمالی شهر بابک ، حد جنوبی گردنه ٔ ابرقو و حد غربی کوهستان و کویر بین آباده و نائین . مرکز نیرو، عده ٔ قری 30 و مساحت آن 200 فرسخ است . سکنه ٔ آن 16...
-
پشتکوه
لغتنامه دهخدا
پشتکوه . [ پ ُ ] (اِخ ) در ولایت خمسه واقع و دارای معدن آهن و سرب است .
-
پشتکوه
لغتنامه دهخدا
پشتکوه . [ پ ُ ] (اِخ ) موضعی است به گیلان . رجوع به جغرافیای سیاسی ایران تألیف کیهان ص 375).
-
پشتکوه
لغتنامه دهخدا
پشتکوه . [ پ ُ ] (اِخ ) نام بلوکی است از چهاردانگه هزارجریب مازندران . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 291) .
-
پشتکوه
لغتنامه دهخدا
پشتکوه . [ پ ُ ] (اِخ ) نام بلوکی در گلپایگان دارای ده قریه و تقریباً 928 خانوار ودر حدود 4640 سکنه . (جغرافیای سیاسی ایران تألیف کیهان صص 406-407). مساحت آن 8 تا 10 فرسخ حد شمالی سه ده ، شرقی شهر، جنوبی رودخانه و غربی کوه بربرود.
-
پشتکوه
لغتنامه دهخدا
پشتکوه . [ پ ُ ت ِ ] (اِخ ) نام سلسله ٔ جبالی در مغرب ایران . از دره ٔ دیاله تا آب دیز (آب ِ دز) کوههای این ناحیه به دو قسمت جداگانه تقسیم میشود: اولی را پیشکوه و دومی را پشتکوه می نامند و این دو قسمت بواسطه ٔ درّه ٔ رود سیمرّه (گاماساب و کرخه ) از ی...
-
پشتکوه
لغتنامه دهخدا
پشتکوه . [ پ ُ] (اِخ ) در جنوب کوه گیلویه واقع است و کوه گیلویه به دو ناحیه ٔ بزرگ تقسیم میشود: قسمت شمالی و شرقی کوهستانی و سردسیر و موسوم است به کوه گیلویه و پشت کوه ، قسمت جنوبی و غربی گرمسیر و معروف بزیرکوه و بهبهان میباشد. (جغرافیای سیاسی ایران ...
-
جستوجو در متن
-
کاوری
لغتنامه دهخدا
کاوری . [ ] (اِخ ) ایل کرد از طوایف پشتکوه . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 96).
-
زیروندی
لغتنامه دهخدا
زیروندی . [ زیرْ وَ ] (اِخ ) ایل کرد از طوایف پشتکوه . (از جغرافیای سیاسی کیهان ).
-
دوستیان
لغتنامه دهخدا
دوستیان . (اِخ ) نام ایل کرد از طوایف پشتکوه است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 71).
-
شیان
لغتنامه دهخدا
شیان . (اِخ ) ایل کرد از طوایف پشتکوه . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 69).
-
قلی وند
لغتنامه دهخدا
قلی وند. [ ق ُ وَ ] (اِخ ) ایل کرد از طوایف پشتکوه . (جغرافیای سیاسی کیهان ).
-
مهکی
لغتنامه دهخدا
مهکی . [ م َ هََ ] (اِخ ) یکی از طوایف کرد پشتکوه . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 68).