کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پسندیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پسندیدگی
لغتنامه دهخدا
پسندیدگی . [ پ َ س َ دی دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی آنچه پسندیده باشد : گوهری نیست پسندیده تر ازگوهر توبا پسندیدگی گوهر فخر گهری .فرخی .
-
جستوجو در متن
-
ممدوحی
لغتنامه دهخدا
ممدوحی . [ م َ ] (حامص ) ستوده بودن . ستودگی . پسندیدگی . || ممدوح کسی بودن . مورد مدح کسی قرار داشتن . مقابل مادحی .
-
مقبولیت
لغتنامه دهخدا
مقبولیت . [ م َ لی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مأخوذ از تازی ، خوشگلی . زیبایی . || پسندیدگی و شایستگی . (ناظم الاطباء). و رجوع به مقبول شود.- مقبولیت عامه ؛ مسلمیت و مطاعیت و مطبوعیت . (ناظم الاطباء).
-
خوش آیندگی
لغتنامه دهخدا
خوش آیندگی . [ خوَش ْ / خُش ْ ی َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) زینت . زیبایی . لطافت . پاکیزگی . آرایش . خاطرنوازی || خوبی . نیکوئی . (ناظم الاطباء). || مقبولیت . مطبوعیت . پسندیدگی . (یادداشت مؤلف ).
-
نفاست
لغتنامه دهخدا
نفاست . [ ن َ س َ ] (ع اِمص ) خوبی . پسندیدگی . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). گرانبهائی . عزیزی . لطافت . (ناظم الاطباء). || (مص ) زچه شدن زن . (غیاث اللغات ). رجوع به نفاس و نفاسة شود. || حسد و بخیلی کردن . (غیاث اللغات ). نفاسة. رجوع به نفاسة و نَ...
-
زلط
لغتنامه دهخدا
زلط. [ زَ ] (ع اِ) رفتار و شتاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (مص ) به شتاب رفتن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بلعیدن . || برهنه کردن کسی خود را از همه ٔ لباسی که در بر دارد. عریان کردن خود. کاملاً لخت شدن . || (اِمص ) مسکنت...
-
برگزیدگی
لغتنامه دهخدا
برگزیدگی . [ ب َ گ ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) پسندیدگی . (ناظم الاطباء). خیرة [ رَ / ی َ رَ ] . عَمْیة. قُمعة. هَذَب . (از منتهی الارب ): از این حکم بیرون نیست هیچ کس نه ملک مقرب و نه نبی مرسل و نه برگزیده ای بواسطه ٔ برگزیدگی . (تاریخ بیهقی ص 307). قِ...
-
گزینش
لغتنامه دهخدا
گزینش . [ گ ُ ن ِ ] (اِمص ) (از: گزین + ش ، پسوند اسم مصدر). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). برگزیده و پسندیدگی باشد. (برهان ) (آنندراج ) : شُه بر آن عقل و گزینش که تراست چون تو کان جهل را کشتن سزاست . مولوی .|| (اِ) ترجمه ٔ خاصیت هم هست . (برهان ) ...
-
نغزی
لغتنامه دهخدا
نغزی . [ ن َ ] (حامص ) زیبا و بدیع بودن . رجوع به نغز شود : ز نغزی هر دری مانند تاجی وز او هر دانه شهری را خراجی . نظامی . || لطافت :همه رخ گل چو بادامه ز نغزی همه تن دل چو بادام دومغزی . نظامی .|| پسندیدگی . (ناظم الاطباء). || ملاست . ملوست . ضد درش...
-
مقبولی
لغتنامه دهخدا
مقبولی . [ م َ ] (حامص ) پسندیدگی و شایستگی . مطبوعی و محبوبی . (از ناظم الاطباء) : به سرسبزی صبح آراسته به مقبولی نزل ناخواسته . نظامی .رای هندی را ندیمی بود هنرپرور... که از مقبولی و به نشینی چون انسان العین در همه ٔ دیده هاش جای کردند. (مرزبان نام...
-
بخویشتن کشیدن
لغتنامه دهخدا
بخویشتن کشیدن . [ ب ِ خوی / خیش ت َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) به سوی خود جلب کردن . بر سر خود آوردن . خود را مبتلا ساختن : عشق بیماریی است که مردم آن را خود بخویشتن کشد و چون محکم شد بیماریی باشد تا وسواس مانند مالیخولیا و خود کشیدن آن بخویشتن چنان ب...
-
دلجویی
لغتنامه دهخدا
دلجویی . [ دِ ] (حامص مرکب ) دلجوئی . تسلی . (ناظم الاطباء). تعزیت . دلداری . استمالت : به دلجویی دختر مهربان شدند آن پرستندگان همزبان . فردوسی . || مهربانی . نوازش : سایه ٔ طوبی و دلجویی حور و لب حوض به هوای سر کوی تو برفت از یادم . حافظ.به دست جذبه...
-
رضایت
لغتنامه دهخدا
رضایت . [ رِ ی َ ] (از ع ، اِمص ) خشنودی و پسندیدگی و میل . (ناظم الاطباء). رضایة. خشنودی . (یادداشت مؤلف ) (لغات فرهنگستان ) (فرهنگ فارسی معین ). از مصادر مجعول است که بجای رضا و رضوان استعمال می شود و اگر هم در لغت عربی موجود بود می بایست رضاوت با...
-
انتخاب
لغتنامه دهخدا
انتخاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برگزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). انتجاب . (مصادر زوزنی ). برگزیدن چیزی . برگزیدن کسی برای کاری . (فرهنگ فارسی معین ). نخبه کردن . (یادداشت مؤلف ): الحمدﷲ ...