کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پریشانحالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
پریشان حالی
لغتنامه دهخدا
پریشان حالی . [ پ َ ] (حامص مرکب ) اضطراب . بدحالی . بدبختی . تنگدستی . تبه روزگاری : دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی . سعدی .|| ملالت . دلتنگی .
-
جستوجو در متن
-
خواری نمودن
لغتنامه دهخدا
خواری نمودن . [ خوا / خا ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) خود را به پریشانحالی زدن . تظاهر به پریشانحالی کردن . (یادداشت مؤلف ). ضراعت . (تاج المصادر بیهقی ).
-
خواع
لغتنامه دهخدا
خواع . [ خ ُ ] (ع مص ) بانگ کردن که از بینی باشد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || (اِمص ) تحیر. ماندگی . سرگردانی . پریشانحالی . آشفتگی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
-
خواری و زاری
لغتنامه دهخدا
خواری و زاری . [ خوا / خا ی ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خواری . بدبختی . پریشان حالی .- به خواری و زاری ؛ ببدبختی و پریشانحالی : ز کاوس شاه اندرآیم نخست کجاراز یزدان همی خواست جست که بر آسمان اختران بشمردخم چرخ گردنده را بنگردبخواری و زاری بساری فتا...
-
دولاب
لغتنامه دهخدا
دولاب . (اِ مرکب ) چرخی که با آن جهت آبیاری کردن زراعت از چاه آب کشند. خربلة. چرخاب . (ناظم الاطباء). دلوآب .(شرفنامه ٔ منیری ). عجله . چرخ . بکره . چرخ آب کشی . چرخ چاه . (یادداشت مؤلف ). چرخ آب . (لغت محلی شوشتر). منجنین . منجنون . جنجون . منجور. ...