کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرگس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرگس
لغتنامه دهخدا
پرگس . [ پ َ گ َ ] (ق ) بمعنی معاذاﷲ. (فرهنگ اسدی چ طهران و نسخه ٔ نخجوانی ) پرگست . دورباد. هرگز : گرچه نامردمیست ، مهر و وفاش بشود هیچ از این دلم ، پرگس . رودکی .ناگاه صوت طبل قافله آمدگفتم آواز طبل نامد [ آمد ] پرگس . غضایری (از فرهنگ اسدی نخجوانی...
-
جستوجو در متن
-
برکس
لغتنامه دهخدا
برکس . [ ب َک َ ] (ق ) بمعنی معاذاﷲ و نعوذباﷲ باشد. (اوبهی ). برگس . پرکس . برگست . پرگست . رجوع به پرگس و برگس شود.
-
ژکس
لغتنامه دهخدا
ژکس . [ ژَ ک َ ] (صوت ) این لفظ در مقام معاذاﷲ گفته میشود. (برهان ). معاذاﷲ. العیاذباﷲ. پناه بر خدا. (ظاهراً این کلمه تصحیف پرگس و پرگست است ).
-
یرگس
لغتنامه دهخدا
یرگس . [ ی َ گ َ ] (ق ) هرگز. پرگس . پرگست . یرگست . حاش للّه . دوربادا. حاشا. (از یادداشت مؤلف ) : گرچه نامردم است آن ناکس نشود سیر ازاو دلم یرگس . رودکی .گفت دروغ می گوید او را یرگس بر این شیوه قدرت نیست . (تاریخ بخارای نرشخی ). و رجوع به پرکس و پ...
-
ابداً
لغتنامه دهخدا
ابداً. [ اَ ب َ دَن ْ / اَ ب َ دا ] (ع ق ) ظرف زمان است برای تأکید در مستقبل نفیاً و اثباتاً. همیشه . جاویدان : ابداً یسترد ما وهب الدهََر فیالیت جوده کان بخلا. || هرگز. (مهذب الاسماء). هگرز. هیچ . هیچوقت . بهیچ روی . بهیچوجه . معاذاﷲ. پرگس . پرگست ...
-
پرگست
لغتنامه دهخدا
پرگست . [ پ َ گ َ ] (ق ) هرگز. معاذاﷲ. پرگس . دورباد. مبادا. (نسخه ای از فرهنگ اسدی ). بمعنی معاذاﷲ است که در مقام انکار باشد یعنی مبادا که چنین باد. چون معاذاﷲ بود و مبادا بود. (فرهنگ اسدی چ طهران ). خدای ناکرده . حاشا : تشتر راد خوانمت پرگست او چو ...
-
برگس
لغتنامه دهخدا
برگس . [ ب َ گ َ ] (صوت ، ق ) ترجمه ٔ معاذاﷲ و نعوذباﷲ باشد. (برهان ) (هفت قلزم ). پرگس . پرگست . کلمه ٔ تعویذ یعنی معاذاﷲ و خدا نکند. (ناظم الاطباء). مبادا که چنین باشد : گرچه نامردم است آن ناکس نشود هیچ از این دلم برگس . رودکی .در بیت فوق از رودکی...
-
برگست
لغتنامه دهخدا
برگست . [ ب َ گ َ ] (صوت ، ق ) برگس . پرگس . پرگست . به معنی برگس است که معاذاﷲ و خدا نکند باشد. (از برهان ) (از هفت قلزم ) (از آنندراج ). حاشا. حاش . (حبیش تفلیسی ). مباد. معاذاﷲ. دور. دور باد. (یادداشت دهخدا). رجوع به برگس شود : رودکی ار قطب شاعران...
-
معاذ
لغتنامه دهخدا
معاذ. [ م َ ] (ع مص ) پناه بردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).- معاذاﷲ ؛ کلمه ٔ انکار یعنی پناه می برم به خدا و این کلمه را در انکار شدید گویند مانند کلمه ٔ برکست و یا برگست و ژگس . (ناظم الاطباء). معاذ مصدر ...
-
حاشا
لغتنامه دهخدا
حاشا. (ع ق ) حاش َ. حشی . کلمه ای است که افاده ٔ تنزیه و برأت کند، و آن را در مقام انکار نیز استعمال کنند. صاحب غنیة الطالب گوید: کلمة للتنزیه نحو حاشاللّه ، ای تذکر لتنزیه المولی تعالی ابتداء وتنزیه من یراد تنزیهه بعد ذلک و ذلک انهم اذا ارادوا تنزی...
-
شدن
لغتنامه دهخدا
شدن . [ ش ُ دَ ] (مص ) گذشتن . مضی . سپری شدن . مصدر دیگرغیرمستعمل آن شوش . (از یادداشت مؤلف ) : شد آن تخت شاهی و آن دستگاه زمانه ربودش چو بیجاده کاه . فردوسی .گر از کیقباد اندر آری شماربر این تخمه بر سالیان شد هزار. فردوسی .آن روزگار شد که توانست آ...
-
مهر
لغتنامه دهخدا
مهر. [ م ِ ] (اِ) رحم و شفقت و محبت . (برهان قاطع). محبت . (فرهنگ جهانگیری ) (غیاث اللغات ) (انجمن آرا). دوستی و مودت و محبت و رحم و نرم دلی و شفقت و مروت . (ناظم الاطباء). عشق . محبت . حب . دوستی . وداد. ود. رأفت . عطوفت . (از یادداشتهای مؤلف ) : ...