کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرچانگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرچانگی
لغتنامه دهخدا
پرچانگی . [ پ ُ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) پرگوئی . حالت و چگونگی پرچانه .- پرچانگی کردن ؛ بسیار گفتن . زنخ زدن .
-
جستوجو در متن
-
جقجقة
لغتنامه دهخدا
جقجقة. [ ج َ ج َ ق َ ] (ع اِمص ) پرگوئی . پرحرفی . پرچانگی . روده درازی . (دزی ).
-
پرسخنی
لغتنامه دهخدا
پرسخنی . [ پ ُ س ُ خ ُ / خ َ ] (حامص مرکب ) پرگوئی . بسیارگوئی . پرحرفی . روده درازی . پرچانگی .
-
پرحرفی
لغتنامه دهخدا
پرحرفی . [ پ ُ ح َ ] (حامص مرکب ) در تداول عوام ، پرگوئی . بسیارگوئی . روده درازی .- پرحرفی کردن ؛ پرگوئی کردن . روده درازی کردن .پرچانگی کردن .
-
پرگوئی
لغتنامه دهخدا
پرگوئی . [ پ ُ ] (حامص مرکب ) هَذرَمَه . درازنفسی . پرچانگی . روده درازی . پررودگی . وراجی . بسیارگویی . پرحرفی رجوع به پرگفتن شود.- پرگوئی کردن ؛ پرگفتن . بسیارگفتن . اکثار. اطناب کردن . زنخ زدن . پرچانگی کردن . روده درازی کردن . اذراع در کلام . تذ...
-
روده درازی
لغتنامه دهخدا
روده درازی . [ دَ / دِ دِ ] (حامص مرکب ) پرگویی . پرحرفی . درازنفسی . پرچانگی . اطاله ٔ کلام . کثرت سخن . رجوع به روده دراز و روده درازی کردن شود.
-
هرزه چانگی
لغتنامه دهخدا
هرزه چانگی . [ هََ زَ / زِ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) پرحرفی و یاوه گویی . (ناظم الاطباء). پرچانگی . ور زدن . پر گفتن . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
روده درازی کردن
لغتنامه دهخدا
روده درازی کردن . [ دَ / دِ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب )پرگویی کردن . پرحرفی کردن . بسیار سخن گفتن . پرچانگی کردن . کثرت کلام داشتن . اطناب کردن . در سخن گفتن بسیار طول دادن . رجوع به روده دراز و روده درازی شود.
-
چس نفسی
لغتنامه دهخدا
چس نفسی . [ چ ُ ن َ ف َ ] (حامص مرکب ) پرحرفی . یاوه گویی .وراجی . هرزه درایی . مهمل بافی . پرچانگی . رجوع به چس نفس و چس نفسی کردن شود. || ضعف و ناتوانی .
-
درازنفسی
لغتنامه دهخدا
درازنفسی . [ دِ ن َف َ ] (حامص مرکب ) حالت درازنفس . درازنفس بودن . رجوع به درازنفس شود. || کنایه از پرگویی یعنی کلام را طویل کردن و بسیار گفتن . (غیاث ). زیاده گویی .(آنندراج ). روده درازی . پرچانگی . وراجی : درازنفسی از حد گذشت می کوشم در اختتام دع...
-
کاکی
لغتنامه دهخدا
کاکی . (حامص ) پرگوئی . پرحرفی . پرچانگی کردن . (دزی ج 2 ص 435) (فرهنگ نفیسی ). || قدقد کردن . آواز برآوردن مرغ در موقع تخم گذاشتن . صدا کردن مرغ در موقعی که جوجه هایش را جمع میکند. (دزی ج 2 ص 435) (فرهنگ نفیسی ). خواندن مرغ جوجگان را به گرد خود به آ...
-
چانه ٔ بیجا زدن
لغتنامه دهخدا
چانه ٔ بیجا زدن . [ ن َ / ن ِ ی ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) سخن بیهوده گفتن . حرف مفت زدن . پرگوئی و پرچانگی کردن : واعظاین سنت تحت الحنکت دانی چیست ؟چانه بندیست که پر چانه ٔ بیجا نزنی . تأثیر (از آنندراج ).|| اصرار بیهوده کردن . ابرام بیفایده کردن .