کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرویختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرویختن
لغتنامه دهخدا
پرویختن . [ پ َرْت َ ] (مص ) فروبیختن با پرویزن و جز آن : تو خسروی ومن از صدق دل نه از پی زربر آستانه ٔ قدر تو خاک پرویزم .نزاری قهستانی .
-
جستوجو در متن
-
خاک پرویز
لغتنامه دهخدا
خاک پرویز. [پ َرْ ] (نف مرکب ) خاکبیز. خاک الک کننده : تو خسروی و من از صدق دل نه از پی زربر آستانه ٔ قصر تو خاک پرویزم . نزاری قهستانی .رجوع به پرویختن شود.