کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرنسیپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پوئرتو پرنسیپ
لغتنامه دهخدا
پوئرتو پرنسیپ . [ ءِ ت ُ پْرَ / پ ِ رَ ] (اِخ ) سانتاماریادل پوئرتو شهر و کرسی ایالتی در جمهوری کوبَن دارای 25000 تن سکنه . تجارت شکر و قهوه ٔ آن بسیار رایج است و هوای آن سنگین است .
-
جستوجو در متن
-
اصولی
لغتنامه دهخدا
اصولی . [ اُ ] (ص نسبی ) عالم متعمق در اصول علوم یا متمسک به اصول یا رونده بر مقتضای اصول . (از قطر المحیط). طایفه ای از علمای اسلام که در امور شرعیه به علم اصول عمل میکنند. مقابل اخباری . (ناظم الاطباء). میان اصولیان و اخباریان کشمکشها و اختلافهایی ...
-
اصل
لغتنامه دهخدا
اصل . [ اَ ] (ع اِ)والد: فلان لا اصل له و لا لسان . ج ، اصول . کسایی گوید:اینکه گویند لا اصل له و لا فصل ، اصل بمعنی والد و فصل بمعنی ولد است ، یا اصل حسب است و فصل لسان . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء). پدر. (لغت خطی ). ج ، آصُل . ...