کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرندۀ هدایت پذیرازدور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پرنده
لغتنامه دهخدا
پرنده . [ پ َرَ / رْ رَ دَ / دِ ] (نف ) طَیر. طائر. طائره . مُرغ . مقابل چرنده : و از درختان میوه ها پدید می آید و همه بزیر میریزد و خشک میشود و هیچ خریدار نباشد نه چرنده و نه پرنده . (قصص الانبیاء). و مر باز راحشمتی است که پرندگان دیگر را نیست . (نو...
-
کال پرنده
لغتنامه دهخدا
کال پرنده . [ پ َ رَ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز و 40هزارگزی جنوب خاوری کبودگنبد واقع است . کوهستانی و معتدل و تعداد سکنه ٔآن 47 تن است . آبش از قنات تأمین میشود، محصول آن عبارت از بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری اس...
-
لقمان پرنده
لغتنامه دهخدا
لقمان پرنده . [ ل ُ ن ِ پ َ رَ دَ / دِ ] (اِخ ) (شیخ ...) عتیق الرحمان از مشایخ بزرگان و مزار وی به شهر هرات است . رجوع به رجال حبیب السیر ص 152 و 175 شود.
-
پرنده ناک
لغتنامه دهخدا
پرنده ناک . [ پ َ رَدَ / دِ ] (ص مرکب ) (زمین ...) که پرنده در آن بسیاراست : ارض ٌ مُطارَه ، زمین پرنده ناک . (منتهی الارب ).