کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پردخته ماندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پردخته ماندن
لغتنامه دهخدا
پردخته ماندن . [ پ َ دَ ت َ / ت ِ دَ ] (مص مرکب ) خالی ماندن . تهی ماندن . صافی ماندن . خالی شدن . تهی شدن . صافی شدن : سپهبدچنین کرد یک روز رای که پردخته ماند ز بیگانه جای . فردوسی .مگر تا یکی چاره سازد نهان که پردخت ماند ز مردم جهان . فردوسی .کجا گ...
-
واژههای مشابه
-
پردخته کردن
لغتنامه دهخدا
پردخته کردن . [ پ َ دَ ت َ / ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ). خالی کردن . تهی کردن . صافی کردن . مصفی کردن : بدو گفت پردخته کن سر ز بادکه جز مرگ را کس ز مادر نزاد. فردوسی .برین گفته ها بر تو دل سخته کن دل از ناز وز تخت پردخته کن . فردوسی .من از راز پردخته کر...
-
پردخته گشتن
لغتنامه دهخدا
پردخته گشتن . [ پ َ دَ ت َ / ت ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) خالی گشتن . صافی گشتن . تهی شدن : بسوی حصار اندر آورد پای در آن راه ازو گشت پردخته جای . فردوسی .چو نرسی بشد هفته ای برگدشت دل شاه از اندیشه پردخته گشت .فردوسی
-
جستوجو در متن
-
پرداختن
لغتنامه دهخدا
پرداختن . [ پ َ ت َ ] (مص ) اداء. ادا کردن . تفریغ حساب . گزاردن حقی و دینی و جز آن . توختن وامی . تأدیه . کارسازی کردن . دادن . واپس دادن : دین خود را پرداختن ؛ وام خویش ادا کردن . || تهی کردن . خالی کردن . تخلیه . مخلی کردن . تخلیه کردن . پاک کردن...