کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرحافظه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرحافظه
لغتنامه دهخدا
پرحافظه . [ پ ُ ف ِ ظَ / ظِ ] (ص مرکب ) که یاد بسیار دارد. که حافظه ٔ قوی دارد. که بسیار چیز بیاد تواند سپرد و بیاد تواند آورد. ذِکّیر.
-
جستوجو در متن
-
ذکیر
لغتنامه دهخدا
ذکیر. [ ذَ ] (ع ص ) ذِکّیر. یادگیر. نیکو یادگیرنده . ذکور. نیکو یاددارنده . نیک یادگیرنده . صاحب ذاکره ٔ قوی . جیدالذکر والحفظ.نیکوذاکره . نیکوحافظه . خوش حافظه . پرحافظه . || ذَکر. ذَکُر. || ذوذکر؛ بلندآوازه . صاحب صیت و آوازه و شهرت یا افتخار. || ذ...
-
یادگیر
لغتنامه دهخدا
یادگیر. (نف مرکب ) یادگیرنده . تعلیم گیرنده . آموزنده ، مجازاً بااستعداد و باهوش و صاحب شعور و پرحافظه : جوانان بادانش و یادگیرسزد گر بگیرد کسی جای پیر. فردوسی .بدو گفت دانا شود مرد پیرکه آموزشی باشد و یادگیر. فردوسی .منم پاک فرزند شاه اردشیرسراینده ...