کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرتقالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرتقالی
لغتنامه دهخدا
پرتقالی . [ پ ُ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب به کشور پرتقال . || رنگی زرد که اندکی به سرخی زند.
-
واژههای مشابه
-
افریقای غربی پرتقالی
لغتنامه دهخدا
افریقای غربی پرتقالی . [ اِ / اَ ی ِ غ َ ی ِ پ ُ ت ُ ] (اِخ ) یا آنگولا مستعمره ٔ پرتقال بود. این قطعه شامل قسمت شمال غربی افریقای جنوبی است و 1246700 کیلومتر مربع مساحت دارد. و جمعیت آن بالغ بر 4495000 تن می باشد و پایتخت آن لواندا است . (فرهنگ فارس...
-
جستوجو در متن
-
قابرال
لغتنامه دهخدا
قابرال . (اِخ ) تلفظ ترکی کابرال ، بحرپیمای پرتقالی . رجوع به کابرال شود.
-
گنسالو
لغتنامه دهخدا
گنسالو. [ گ ُ سال ْوْ ] (اِخ ) نونو . نقاش پرتقالی قرن پانزدهم م . که وی پرده های زیبایی به وجود آورده است .
-
کابرال
لغتنامه دهخدا
کابرال .(اِخ ) پدرو الوارز. بحرپیمای پرتقالی که برزیل را به سال 1500 م . کشف کرد.
-
تریستام
لغتنامه دهخدا
تریستام . [ ت ْ ] (اِخ ) دریانورد پرتقالی قرن پانزدهم م . که سه مسافرت کامل و موفقیت آمیز به آفریقا کرده بود.
-
آلبوکرک
لغتنامه دهخدا
آلبوکرک . [ ک ِ ] (اِخ ) آلفونسو دُ. نام ملاحی پرتقالی . او در 913 هَ .ق . جزیره ٔ هرمز را متصرف شد و در 1032 هَ .ق . شاه عباس پرتقالیان را از آنجا براند.
-
ژزف دوناکسس
لغتنامه دهخدا
ژزف دوناکسس . [ ژُ زِ دُ س ُ ] (اِخ ) سیاستمدار پرتقالی . مولد اوائل قرن شانزدهم میلادی در پرتقال و وفات بسال 1579 م . در قسطنطنیه .
-
کارمونا
لغتنامه دهخدا
کارمونا. [ م ُ ] (اِخ ) (آنتونیو اسکار دو فراگزو) ژنرال و رجل سیاسی پرتقالی (1869 - 1951). وی در سال 1928 بریاست جمهور رسید.
-
ماژلان
لغتنامه دهخدا
ماژلان . [ ژِ ] (اِخ ) فِرنان دو. دریانورد پرتقالی است (1470-1521م ) که در سال 1520 تنگه ٔ ماژلان را کشف کرد. وی نخستین کسی بود که سفر دور دنیا را پیش گرفت ولی در فیلیپین کشته شد. (از لاروس ).
-
پنتو
لغتنامه دهخدا
پنتو. [ پ َ ت ُ ] (اِخ ) ماندِس . سیّاح پرتقالی متولد در مونتمارولهو. وی در هند شرقی سیاحت کرد و سفرنامه ای نوشت بعنوان سفرهای پرحوادث . (1509 - 1583 م .).
-
بالاسور
لغتنامه دهخدا
بالاسور. (اِخ ) نام قصبه ای از ایالت کلکته ٔ هندوستان که قریب 19 هزار سکنه دارد و مرکز صنایع کشتی سازی است . این شهر تا سال 1803 م . در تصرف پرتقالی ها بود. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1206 شود.
-
باروس
لغتنامه دهخدا
باروس . [ رُ ] (اِخ ) ژان دو. ادیب و مورخ بنام پرتقال است که بسال 1496م . در ویزو متولد و در 1570 در ریبئیرا نزدیک پمبال درگذشته است . مدت مدیدی در مستملکات آسیائی و افریقایی پرتقال والی بوده و این سفرها و مطالعات موادی برای نگارش کتابی در تاریخ ضبط ...