کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پراویز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شهزاده
لغتنامه دهخدا
شهزاده . [ ش َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) مخفف شاهزاده . زاده ٔ شاه ، خواه پسر باشد و یا دختر. پسر شاه و پسر پسر شاه . (ناظم الاطباء). رجوع به شاهزاده شود : گفت هنگامی یکی شهزاده بودگوهری و پرهنر وآزاده بود. رودکی .چو گودرز آن سوک شهزاده دیددژم...
-
دایم
لغتنامه دهخدا
دایم . [ ی ِ ] (ع ص ) دائم . همیشه . (دهار) (مهذب الاسماء). واجب . پایدار. (ترجمان القرآن جرجانی ). پیوسته . هموار. همواره : بر تو در سعادت هموار باز بادعیش تو باد دایم با یار مهربان . منوچهری .حاسد را هرگز آسایش نباشد که با تقدیر خدای تعالی دایم بجن...