کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پراندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پراندن
لغتنامه دهخدا
پراندن . [ پ َ دَ ] (مص ) تطییر. پرانیدن . پرواز دادن . اطاره . تذریه : از شمس دین چه آیدجز افتخار دین لابد که باز باز پراند ز آشیان . سوزنی .|| افکندن . پرتاب کردن .انداختن . || در تداول عوام ، گاه گاه پنهانی تباهی کردن زن چنانکه در تک پراندن و تک پ...
-
واژههای مشابه
-
جفتک پراندن
لغتنامه دهخدا
جفتک پراندن . [ ج ُ ت َ پ َ دَ ] (مص مرکب ) جفته انداختن . با دو پای لگد زدن ستور. آلیزیدن . اسکیزیدن . جفتک انداختن . رجوع به جفتک و آلیزیدن و اسکیزیدن شود. || بدرفتاری کردن . بدلعابی کردن . || مخالفت کردن . دیر پذیرفتن . سخت قبول کردن .
-
ناخن پراندن
لغتنامه دهخدا
ناخن پراندن . [ خ ُ پ َ دَ ] (مص مرکب ) و ناخن پریدن ؛ کف پای زدن و چوب زدن که ناخن از آن خود بخود میپرد. (بهارعجم ) (آنندراج ) : تا صبا ناخن گل را نپرانده ست به خاربر دل تنگ خود از خاک دری بگشایند. صائب (از آنندراج ).زحمت خود می دهد هر کس دل آزاری ک...
-
لگد پراندن
لغتنامه دهخدا
لگد پراندن . [ ل َ گ َ پ َ دَ ] (مص مرکب ) لگد انداختن . لگد پرانیدن . رَکل . (منتهی الارب ). || تن درندادن و امتناع ورزیدن . رام نشدن .
-
تک پراندن
لغتنامه دهخدا
تک پراندن . [ ت َ پ َ دَ ] (مص مرکب ) عمل تک پران . تک پرانی . تک پرانی کردن . و رجوع به تک پران شود.
-
جستوجو در متن
-
پراننده
لغتنامه دهخدا
پراننده . [ پ َ ن َ دَ] (نف ) نعت فاعلی از پراندن . رجوع به پراندن شود.
-
لگد پرانیدن
لغتنامه دهخدا
لگد پرانیدن . [ ل َ گ َ پ َ دَ] (مص مرکب ) لگد پراندن . رجوع به لگد پراندن شود.
-
برپراندن
لغتنامه دهخدا
برپراندن . [ ب َ پ َ دَ ] (مص مرکب ) پراندن : من ایدون چو بازم که زی تو شتابم اگر چند از دست خود برپرانی . خاقانی .رجوع به پراندن شود.
-
لگدپرانی
لغتنامه دهخدا
لگدپرانی . [ ل َ گ َ پ َ ] (حامص مرکب ) عمل لگد پراندن .
-
تک پرانی
لغتنامه دهخدا
تک پرانی . [ ت َ پ َ ] (حامص مرکب ) تک پراندن . عمل تک پران . تباه کاری گاه بگاه زنی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تک پران و تک پراندن شود.
-
بی کیدن
لغتنامه دهخدا
بی کیدن . [ ب َ دَ ] (مص ) آب را به دهن گرفته و تف کردن و پراندن . (شعوری ج 1 ص 188).
-
نزاء
لغتنامه دهخدا
نزاء. [ ن َ ] (ع اِمص ) آلیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جفتک . جفته . لگد پراندن ستور. جفتک پراندن ستور. در المنجد و اقرب الموارد این کلمه به کسر و ضم اول آمده است [ ن ِ / ن ُ ] و در منتهی الارب و به نقل از آن آنندراج به صورت متن . رجوع به نِزاء و ن...
-
جفته افکندن
لغتنامه دهخدا
جفته افکندن . [ ج ُت َ / ت ِ اَ ک َ د ] (مص مرکب ) جفته انداختن . لگد پراندن . اسکیزیدن . رجوع به جَفته و جفته انداختن شود.