کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرالک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرالک
لغتنامه دهخدا
پرالک . [ پ َ ل َ ] (اِ)آهن گوهردار. (فرهنگ اسدی ). آهن جوهردار. (اوبهی ). فولاد جوهردار را گویند عموماً و تیغ و شمشیر را خصوصاً. (برهان ) : بدست هر یک از ایشان یکی پرالک تیغچنانکه باشد در دست دیو شعله ٔ نار. (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).از آن آه...
-
جستوجو در متن
-
پرانگ
لغتنامه دهخدا
پرانگ . [ ] (اِ) نوعی از فولاد جوهردار و ظاهراً مصحف پرالک است . رجوع به پرالک شود.
-
لعلگون
لغتنامه دهخدا
لعلگون . [ ل َ ] (ص مرکب ) مانند لعل . به رنگ لعل . لعل رنگ . لعل فام : آن بناگوش لعلگون گویی برنهاده ست آلغونه به سیم . شهید.بدان گونه رفتم ز گلزریون که شد لعلگون آب جیحون ز خون . فردوسی .می لعلگون را به جام بلوربخوردند تا در سر افتاد شور. فردوسی .ت...