کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پدیداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پدیداری
لغتنامه دهخدا
پدیداری . [ پ َ ] (حامص مرکب ) وضوح . حالت و چگونگی پدیدار.
-
جستوجو در متن
-
بروز
لغتنامه دهخدا
بروز. [ ب ُ ] (ع اِمص ) ظهور. آشکارشدگی . (ناظم الاطباء). پیدایی . پدیداری .
-
آشکاری
لغتنامه دهخدا
آشکاری .[ ش ْ / ش ِ ] (حامص ) هویدائی . ظهور. پیدائی . پدیداری . فاشی . ذیعان . ذیوع . شیوع . وضوح . روشنی . صراحت . رکی . بی پردگی . بروز. بیان . بداهت . یقین . تبین . ابانت .
-
جهل
لغتنامه دهخدا
جهل . [ ج َ ] (ع مص ) نادان شدن . (تاج المصادربیهقی ). نادان بودن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ضد علم . (اقرب الموارد). نادانستن . (آنندراج ). || نادان نمودن خود را. (منتهی الارب ). تسافُه . (اقرب الموارد از اساس اللغة). نادانی کردن . (دهار). || ...
-
نیشکر
لغتنامه دهخدا
نیشکر. [ ن َ / ن ِ ش َ ک َ / ش ِ ک َ /ش ِک ْ ک َ / ش َک ْ ک َ ] (اِمرکب ) قصب السکر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). قسمی از نی که از عصیر آن شکر می سازند.(ناظم الاطباء). گیاهی است از تیره ٔ گندمیان که ساقه ٔهوائیش برخلاف گندمیان دیگر توپر است و نسج سلولی داخل...
-
دمه
لغتنامه دهخدا
دمه . [ دَ م َ / م ِ] (ص نسبی ) منسوب به دم : یک دمه . (یادداشت مؤلف ).- یک دمه ؛ به اندازه ٔ یک دم . به قدر یک لحظه : صحبت یار عزیز حاصل دور بقاست یک دمه دیدار دوست هر دو جهانش بهاست . سعدی . || (اِ) باد و برف و سرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از...