کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پایک
لغتنامه دهخدا
پایک . [ ی َ ] (اِ مصغر) تصغیر پای . پای کوچک . و در کلمات مرکب مانند چار پایک و پنج پایک آید. || پیاده . (غیاث اللغات ).
-
واژههای مشابه
-
پنج پایک
لغتنامه دهخدا
پنج پایک . [پ َ ی َ ] (اِ مرکب ) پنج پا. پنج پایه . خرچنگ . سرطان : غوک با پنج پایک دوستی داشت . (کلیله و دمنه ). || (اِخ ) برج سرطان . و نیز رجوع به پنج پایه شود.
-
پنچ پایک
لغتنامه دهخدا
پنچ پایک . [ پ َ ی َ ] (اِ مرکب ) پنج پایه . سرطان . خرچنگ .
-
بس پایک
لغتنامه دهخدا
بس پایک . [ ب َ ی َ ] (اِ مرکب ) رجوع به بسپایه شود.
-
جستوجو در متن
-
ابوبحر
لغتنامه دهخدا
ابوبحر. [ اَ بو ب َ ] (ع اِ مرکب ) خرچنگ . سرطان . (المزهر). پنج پا. پنچ پایک .
-
چنگار
لغتنامه دهخدا
چنگار.[ چ َ ] (اِ) خرچنگ را نامند و بتازی سرطان گویند. (جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ). پنج پایه . پنج پایک .
-
رزدار
لغتنامه دهخدا
رزدار. [ رَ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ رز. نگهدارنده ٔ رز. || (اِ مرکب ) داربست یا چوبی که زیر درخت مو زنند تا روی آن قرار گیرد : بنگرید آن رز و آن پایک رزداران درهم افکنده چوماران زبر ماران .منوچهری (آنندراج ).
-
گریبانک
لغتنامه دهخدا
گریبانک . [ گ ِ ن َ ] (اِ مصغر) مجموع برگه هایی که در قاعده پایک های فرعی (گل آذین ) قرار گرفته اند گریبانک نامیده میشوند. رشد گریبانه و گریبانک در بعضی از گل آذین های چتری زیاد نیست و حتی بعضی از آنها فاقد گریبانه و گریبانک میباشند. (گیاه شناسی ثابت...
-
سقولوفندریون
لغتنامه دهخدا
سقولوفندریون . [ س َ ف َ ] (معرب ، اِ) بیخ کبر رومی است و گفته اند که دارویی است که طبع آن نزدیک است به طبع کبر رومی . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). عقربان . کف النسر. حشیشة الدودیه . حشیشةالذهبیة. (ابن بیطار). گیاهی است به نام زنگی دارو. از تیره ٔ بس پایک ...
-
چتری
لغتنامه دهخدا
چتری . [ چ َ ] (اِ) نوعی گیاه که از نباتات تیره ٔ چتری است و عموماً دارای گل آذین چتری میباشد. در گل آذین چتری مرکب ، هر پایک گل به چتر کوچکی بنام چترک منتهی میگردد. (از گیاه شناسی ثابتی ص 451 و 452).
-
رمادالسرطانات
لغتنامه دهخدا
رمادالسرطانات . [ رَ دُس ْ س َ رَ ] (ع اِ مرکب ) خاکستر خرچنگ و پنج پایک . دارویی است . صاحب منهاج گوید صفت سوختن وی چنان بود که در کوزه کنند و به گل حکمت بگیرند و در تنوری که آتش آن تیز باشد بنهند و بعد از آن بیرون آورند و سحق کنند و طبیعت آن گرم بو...
-
مکل
لغتنامه دهخدا
مکل . [ م َ ک ِ ] (اِ) کرمی است سیاه در آب وآن را به تازی علق خوانند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 328 و 329). زلو را گویند و آن کرمی باشد سیاه رنگ و دراز که خون فاسد از بدن انسان می مکد. (برهان ) (آنندراج ). زلو و علق . (ناظم الاطباء). زالو. زلو. جلو. عل...
-
پنج پا
لغتنامه دهخدا
پنج پا. [ پ َ ] (اِ مرکب ) خرچنگ را گویند و آن جانوری است که در آب و در خشکی هر دو میباشد و به عربی سرطان خوانند. (برهان قاطع). جانور آبی که به فارسی خرچنگ و به عربی سرطان گویند. (غیاث اللغات ). پنج پایک . پنج پایه : جوقی لئیم و یک دو سه کژسیر، کوژسا...