کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایزار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پایزار
لغتنامه دهخدا
پایزار. (اِ مرکب ) کفش و پای افزار. (برهان ). پوزار.
-
جستوجو در متن
-
پوزار
لغتنامه دهخدا
پوزار. [ پ ُ ] (اِ مرکب ) شکسته ٔ پاافزار (از پا و افزار) کفش . پاپوش . چموش . پاچنگ . پازنگ . پاژنگ . پاچیله . پاهنگه . پای افزار. پایزار. و بالاخص کفش درشت و خشن و گنده و بددوخت روستائیان . اربی . پابزار. چارغ .- امثال :از پردویدن پوزار پاره می شو...