کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پایدان
لغتنامه دهخدا
پایدان . (اِ مرکب ) کفش . (شعوری ) : چون بگردد پای او از پایدان آشکوخیده بماند همچنان .رودکی .
-
جستوجو در متن
-
شکوخیده
لغتنامه دهخدا
شکوخیده . [ ش ِ / ش ُ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) بسردرآمده . سکندری خورده . (یادداشت مؤلف ) : چون بگردد پای او از پایدان خود شکوخیده بماند همچنان .رودکی .
-
هم چنان
لغتنامه دهخدا
هم چنان . [ هََ چ ُ / چ ِ ] (ق مرکب ) همچنان . چنان که بود. مانند پیش یا مانند دیگری . همان طور : چون بگردد پای او از پایدان آشکوخیده بماند هم چنان . رودکی .بزرگان لشکر همه همچنان غریوان و گریان و زاری کنان . فردوسی .چنان چون پدر داد شاهی مرادهم هم چ...
-
گردیدن
لغتنامه دهخدا
گردیدن . [ گ َ دی دَ ] (مص ) پهلوی گرتیتن ، وشتن ، اوستا «ورت » ، هندی باستان «ورتت » ، ورت [ گردیدن ، چرخیدن ]، کردی «گروان » . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). تطوف . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). دَوَران . (منتهی الارب ). گشتن . دور زدن . استدا...
-
دان
لغتنامه دهخدا
دان . (اِ) در آخر کلمه معنی ظرفیت بخشد. (برهان ). جای هر چیز. در کلمات مرکبه افاده ٔ معنی ظرفیت کند و هرچه بدان مضاف شود افاده کند که ظرف آن چیز بود. جای و مکان و ظرف (در کلمات مرکبه ). ترکیبات ذیل از جمله شواهد آن است که به ترتیب الفباء مرتب داشته ا...
-
ابواسحاق
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق . [ اَ اِ ] (اِخ ) کسائی مروزی شاعر. نامش مجدالدین ، معاصر سامانیان بوده و دولت غزنویه را نیز دریافته است . ولادتش به سال 341 هَ . ق . و ناصرخسرو در زهدیات تقلید و پیروی او کند. از اشعار کثیره ٔ او جز قطعاتی چند در تذکره ها و فردهای معدودی د...