کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاکی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاکی کردن
لغتنامه دهخدا
پاکی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تطهﱡر.
-
واژههای مشابه
-
پاکی جستن
لغتنامه دهخدا
پاکی جستن . [ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) تطهﱡر.
-
پاکی خواستن
لغتنامه دهخدا
پاکی خواستن . [ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) استبراء.
-
پاکی نمودن
لغتنامه دهخدا
پاکی نمودن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) تطهّر. تنظﱡف . (تاج المصادر بیهقی ).
-
خط پاکی
لغتنامه دهخدا
خط پاکی . [ خ َطْ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی که بعد از فراغ از محاسبه بدست دهند و آنرا مفاصا نیز خوانند و در هندوستان به فارغ خطی شهرت دارد و این از اهل زبان بتحقیق پیوسته . (آنندراج ) : دلش بود ز آلودگی در شگفت ز آلودگان خط پاکی گرفت . وحید (...
-
دامن پاکی
لغتنامه دهخدا
دامن پاکی . [ م َ ] (حامص مرکب ) عمل دامن پاک . کیفیت و چگونگی دامن پاک . عفت و صلاح : بدامن پاکی دین پرورانت بصاحب سری پیغمبرانت .نظامی .
-
جستوجو در متن
-
استطیاب
لغتنامه دهخدا
استطیاب . [ اِ ت ِطْ ] (ع مص ) استطابه . پاکی جستن . || پاکی یافتن . استنجا کردن بشستن یا بمسح حجر. || موی زهار ستردن . || آب شیرین خواستن . (منتهی الارب ).
-
نظافت
لغتنامه دهخدا
نظافت . [ ن َ ف َ ](ع اِمص ) پاکیزگی . (بحر الجواهر) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). پاکی . (ناظم الاطباء). مقابل قذارت . (یادداشت مؤلف ). نظافة. رجوع به نظافة شود.- نظافت دادن ؛ پاک و پاکیزه کردن . رفت و روب کردن : همه به سجده نظافت دهد ...
-
معاش کردن
لغتنامه دهخدا
معاش کردن . [ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زندگی کردن : دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد. حافظ.روزی ما را به ما نوشته قضابه پاکی نظر خویش می کنیم معاش .میرزا جلال اسیر (از آنندراج ).
-
تنظیف
لغتنامه دهخدا
تنظیف . [ ت َ ] (ع مص ) پاک کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنقیة. (تاج العروس ) (اقرب الموارد). پاکی و پاکیزگی و نظافت . (ناظم الاطباء).
-
استطابة
لغتنامه دهخدا
استطابة. [ اِ ت ِ ب َ ] (ع مص ) استطابت . استطیاب . پاکی جستن . (منتهی الارب ). پاکی خواستن . (غیاث ). || پاک یافتن . (منتهی الارب ). || خوش آمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || خوشبودارکردن . (غیاث ). || موی زهار ستردن : استطاب العانة. || آب شیر...
-
سپیدچادری
لغتنامه دهخدا
سپیدچادری . [ س َ / س ِ دُ ] (حامص مرکب ) چادر سپید داشتن . جامه ٔ سپید بر تن کردن . || بمجاز، بمعنی پاکی . درستی : روز رسید و محرمان عید کنید زین سبب روز چو محرمان زند لاف سپیدچادری .خاقانی .
-
تصفیة
لغتنامه دهخدا
تصفیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص )صافی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از اقرب الموارد). روشن و صافی کردن . (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). روشن کردن . (منتهی الارب ) (دهار) (ناظم الاطباء). صاف کردن و پاک نمودن . (غیاث اللغات ). روشن کردن و پاک ...