کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاپا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاپا
لغتنامه دهخدا
پاپا. (اِخ ) یکی از بلاد مجارستان بر ساحل تاپلکزا دارای 14600 تن سکنه .
-
پاپا
لغتنامه دهخدا
پاپا. (اِخ ) پاپ .
-
جستوجو در متن
-
بابوی
لغتنامه دهخدا
بابوی . [ ] (اِخ ) نام یک ایرانی معروف زمان خسرو پرویز. (اصل کلمه پاپوی یعنی پدر جان ، مصغر پاپا، معرب آن بابوَیَة و کلمه ٔ ابن بابویه ازین اصلست نظیر سیبُوَیْه که اصلش سیبوَیْه یعنی سیب کوچک بوده ). (فرهنگ شاهنامه ٔ رضازاده ٔ شفق ص 34).
-
بابا
لغتنامه دهخدا
بابا. (اِ) ادگار بلوشه در توضیح «باباخاتون » آرد: محققاً «بابا» باید خواند و این کلمه در مغولی بنا بر علم الاعلام مغولی از کلمه ٔ چینی «پاپا» بزبان مغولی وارد شده است . (جامعالتواریخ ج 2 ص 36 بخش فرانسوی ).و رجوع به ص 354 همان جلد شود.
-
زبان اطفال
لغتنامه دهخدا
زبان اطفال . [ زَ ن ِ اَ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زبان مخصوصی که مادران بااطفال بدان سخن میگویند و اسم اشیاء را با تحریفی خاص ادا میکنند و یا نامی دیگر بر آن مینهند مانند:اَخ = بد. تلخ ، پاپا = پدر، پوفه = آش و هرچیز خوردنی ، توتو = مرغ ، قاقا = شیر...