کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پال
لغتنامه دهخدا
پال . (اِ) ریسمان است و از این مرکب است پالدم یعنی رسنی که در دم اسب کنند. (فرهنگ رشیدی ). || (نف مرخم ) پالاینده ، چنانکه در ناخن پال .
-
پال
لغتنامه دهخدا
پال . (اِخ ) قریه ای است به یک فرسنگی میانه ٔ جنوب و مشرق گله دار و در قدیم قصبه ٔ بلوک گله دار بود.
-
واژههای مشابه
-
نی پال
لغتنامه دهخدا
نی پال . (اِخ ) موضعی است که مشک خوب از آنجا آرند. (رشیدی ). نپال . کشوری است در منطقه ٔ هیمالیا از شمال محدود است به تبت و از سه جهت دیگر به هندوستان . رجوع به نپال شود.
-
ناخن پال
لغتنامه دهخدا
ناخن پال . [ خ ُ ] (اِ مرکب ) آماس بسیاردردناک که در اطراف ناخن مردم پدید آید. (ناظم الاطباء). ناخن خاره . (از برهان قاطع). درد ناخن . کژدمه . کژدمک . عقربک . گوشه . داحوس . داحس . کرمیشک . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ناخن خواره شود. || خلال گونه ای که...
-
پال اپلیس
لغتنامه دهخدا
پال اپلیس . [ ل ِ اُ پ ُ] (اِخ ) (یعنی شهر قدیم )شهری قدیم است در ایتالیا که پس از خراب شدن آن شهری دیگر بنام تیاپلیس یعنی نوشهر بدانجا بنا کردند.
-
پال اکاستر
لغتنامه دهخدا
پال اکاستر. [ ل ِ اُ رُ ] (اِخ ) یعنی حصار قدیم ، چندین قصبه در یونان بدین نامست و بزرگترین آنها در آگری بوز واقع است .
-
پال گراو
لغتنامه دهخدا
پال گراو. (اِخ ) فرانسیس . مورخ انگلیسی . مولد بسال 1788م .1202/ هَ . ق . در لندن و وفات در سنه ٔ1861م .1277/ هَ . ق .
-
پال گراو
لغتنامه دهخدا
پال گراو. (اِخ ) ویلیام گیفر. سیّاح انگلیسی . مولد لندن در 1826م .1241/ هَ . ق . و وفات در 1888م .1305/ هَ . ق .
-
پال لوا
لغتنامه دهخدا
پال لوا. [ اُ ] (اِخ ) کرسی واندِه از ناحیه ٔ سابل دُلُن ، دارای 570 تن سکنه .
-
خنج پال
لغتنامه دهخدا
خنج پال . [ خ ُ ج ُ ] (اِخ ) شهری بوده بر جنوب فارس میان شهر لار و بندر سیراف و آن را حنجپال بحاء مهمله نیز گویند. (از رحله ٔ ابن بطوطه ).
-
آشور بانی پال
لغتنامه دهخدا
آشور بانی پال . (اِخ ) رجوع به آسور بانی پال شود.
-
آسور بانی پال
لغتنامه دهخدا
آسور بانی پال . (اِخ ) نام پادشاه آسور (669-626 ق .م .)، و او پادشاهی مقتدر و سلحشور بوده و مملکت بابل و ایلام را تسخیر کرده است .
-
پال لیس رشل
لغتنامه دهخدا
پال لیس رشل .[ رُ ش ِ ] (اِخ ) بندر فرانسه واقع در کنار باب آنتیوش در پنج هزارگزی رُشل .