کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاسک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاسک
لغتنامه دهخدا
پاسک . [ س َ / س ُ ] (اِ) خمیازه . دهن دره . دهان دره . (برهان ). فاژ. فاژه . آسا. اَسا. خامیاز. خامیازه . تثاوب ثوباء. رجوع به آسا شود.
-
واژههای مشابه
-
پاسک لی
لغتنامه دهخدا
پاسک لی . [ ک ُ ] (اِخ ) ژیووانّی . شاعر ایطالیائی مولد رومانی بسال 1855م .1271/ هَ . ق . وفات در 1912م .1330/ هَ . ق . وی مصنف میرکو و منظومه های کوچک است .
-
جستوجو در متن
-
پاشک
لغتنامه دهخدا
پاشک . [ ش َ ] (اِ) خمیازه . (برهان ). دهان دره . و رجوع به پاسک شود.
-
فاژ
لغتنامه دهخدا
فاژ. (اِ) خمیازه . دهن دره . آسا. (یادداشت بخط مؤلف ) : خواب اگر عبهر کند پس از چه معنی غنچه رافاژ می آید، مگر خاصیت عبهر گرفت ؟ امیرخسرو دهلوی .بعضی گویند دهان باز کردن در خواب است . (برهان ). فاژه . پاسک .باسک . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خمیاز
لغتنامه دهخدا
خمیاز. [ خ َم ْ ] (اِ) کشاکش اعضاء بطرف بالا. (ناظم الاطباء). || خمیازه . دهن دره . فاژه . افزا. فجا. بیاستو. پاسک . (ناظم الاطباء). خامیاز. ثوباء. هاک . آسا. بیاستو. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
باسک
لغتنامه دهخدا
باسک . [ س ُ ] (اِ) خمیازه و دهان دره باشدو سبب آن خواب یا خمار است . (برهان ) (هفت قلزم ) (انجمن آرای ناصری ). پاسک . دهن دره که به هندی آنرا جماهی گویند. (غیاث اللغات ). خمیازه که آنرا آسا و فاژ وفاژه نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). آسا. فازه . دهان ...
-
تثاوب
لغتنامه دهخدا
تثاوب . [ ت َ وُ ] (ع مص ) آسا کشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). فاژه کردن . (دهار). فاژه کشیدن . حرکت طبیعی است که بجهت دفع بخارات دهن بازمیگردد. به فارسی فاژه و بهندی جماهی نامند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). دهن باز کردن و کشیدن باشد چنانکه مردم را خواب...
-
دهن دره
لغتنامه دهخدا
دهن دره . [دَ هََ دَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) خمیازه و تثاوب و پاسک و پاشک و فاژ. (ناظم الاطباء). خامیازه . هاک . بیاستو. دهان دره . آسا. (یادداشت مؤلف ). دهان دره که خمیازه باشد. (برهان ) (از شرفنامه ٔ منیری ) : کسی را که چشمی رسد ناگهان دهن دره اش اوف...
-
دهان دره
لغتنامه دهخدا
دهان دره . [ دَ دَرْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) دهن دره . فنجا. بیاستو. هاک . باسک . پاسک . فاژ. خامیازه . خامیاز. ثوباء. تثاؤب . ثأب . بازشدن دهان به صورتی خاص بی اراده و آن علامت خواب یا بعضی امراض عصبی باشد. (یادداشت مؤلف ). خروق . خمیازه . (از منتهی...
-
اسا
لغتنامه دهخدا
اسا. [ اَ ] (اِ) خمیازه و دهان دره باشد و آن بسبب خواب یا خمار یا کاهلی بهم رسد. (برهان ). آنکه دهن از هم باز شود بجمع فضلات در اجزاء یا از غلبه ٔ خواب . (مؤید الفضلاء). گشاده شدن دهان باشد بسبب خواب یا خمار و کاهلی . خامیازه . پاسک . باسک . تثاوب ....
-
خامیاز
لغتنامه دهخدا
خامیاز. (اِ) خمیازه و دهان دره را گویند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). دهان از هم باز شود از کاهلی یا از غلبه ٔ خواب . آسا. باسک . پاسک .فاژ. فاژه . شوباء. (شرفنامه ٔ منیری ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). ...
-
آسا
لغتنامه دهخدا
آسا. (اِ) گشاده شدن طبیعی دهان آدمی است بصورتی خاص از غلبه ٔ خواب یا ملال و یا شراب زدگی و یا پاره ای بیماریها. پاسک . باسک . دهان دره .دهن دره . دهن در. خمیازه . بیاستو. هاک . خامیازه . فاژ.فاژه . خامیاز. ثوباء. تثاوُب . آهنیابه : چنان نمود بما دوش ...
-
خمیازه
لغتنامه دهخدا
خمیازه . [ خ َم ْ زَ/ زِ ] (اِ) فاژه . دهن دره . دهان دره . باسک . پاسک . آسا. تثاوب . خمیاز. بازشدن تشنجی و طبیعی دهان بطوری مخصوص با غلبه خواب یا ماندگی ، بیاستو. آسا. فنجا. ثوباء. هاک . خامیاز. (یادداشت بخط مؤلف ) : وداع غنچه دل را نیست جز تعلیم ...