کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارچه های پشمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پارچه پارچه
لغتنامه دهخدا
پارچه پارچه . [ چ َ / چ ِ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) شاخ شاخ . پاره پاره . لَخت لَخت . لت لت .- پارچه پارچه کردن ، پاره پاره کردن .
-
کوله پارچه
لغتنامه دهخدا
کوله پارچه . [ ل ِ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان برزرود که در بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
نیم پارچه
لغتنامه دهخدا
نیم پارچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) فالج نیمه ٔ بدن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ شعوری ج 2 ص 45).
-
پارچه باف
لغتنامه دهخدا
پارچه باف . [ چ َ / چ ِ ] (نف مرکب ) نساج . جولاه . جولاهه .
-
جستوجو در متن
-
تاراسا
لغتنامه دهخدا
تاراسا. [ تارْ را ] (اِخ ) یکی از شهرهای اسپانیا در «کتلونیه » ، در ایالت «برشلونه » (بارسلون )، 31000 تن سکنه دارد و دارای کارخانه ٔ ماهوت بافی و کارگاههای تهیه ٔ نخ های پشمی برای بافتن پارچه های پشمی و ماهوت است . در حلل السندسیه ج 2 ص 278 ذکری از ...
-
کز خوردن
لغتنامه دهخدا
کز خوردن . [ ک ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) سوختن پشم و پرز پارچه های پشمی و موی سر و مانند آن . رجوع به کز دادن و کز شود.
-
نفتالین
لغتنامه دهخدا
نفتالین . [ ن َ ] (فرانسوی ، اِ) ماده ٔ خشک بدبوی سفیدرنگی که از نفت گیرند و برای جلوگیری از بید زدن پارچه و لباس آن را بر بافته های پشمی چون جامه و قالی و قالیچه پاشند، همچنین برای دفع موریانه به کار برند.
-
پیلگرام
لغتنامه دهخدا
پیلگرام . (اِخ ) نام قصبه ای مرکز قضا در ایالت تابور از چکسلواکی ، در 40 هزارگزی مشرق تابور. دارای آبهای معدنی و کارخانه های پارچه ٔ پشمی و ریسبافی و چیت سازی و کاغذسازی . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
پیسله
لغتنامه دهخدا
پیسله . [ پ َ ل ِ ] (اِخ ) پِیْزلی . شهری باسکاتلند در قلمرو کنت (رنفریو)، دارای 84800 تن سکنه . آنجا بافتن شال و پارچه های پشمی رائج و دارای معدن آهن است .
-
راوتینستال
لغتنامه دهخدا
راوتینستال . (اِخ ) نام قصبه ای است در انگلستان واقع در استان لانکشر در 24هزارگزی شمال باختری منچستر. این قصبه دارای 25426 تن جمعیت و کارخانه های بافندگی پارچه های نخی و پشمی میباشد. (از وبستر جغرافیایی ) (قاموس الاعلام ترکی ج 3).
-
رونکی
لغتنامه دهخدا
رونکی . [ ن َ ] (اِ مرکب ) رانکی . پاردم . تلفظی از رانکی . منسوب به ران . نواری پهن از چرم یا پارچه های ضخیم پشمی که در پشت ران و زیر کفل چارپایان (خر، استر، یابو) بندند و صحیح آن «رانکی » است یعنی مربوط به ران . (فرهنگ لغات عامیانه ).
-
پالیوم
لغتنامه دهخدا
پالیوم . [ پال لیو ] (لاتینی ، اِ) ردای فراخ یونانیان قدیم که رومیان نیز از آغاز جمهوری معمول داشتند. || نواری از پارچه ٔ پشمی سپید دارای صلیب سیاه که پاپ بر روی لباسهای رسمی خود میافکند وبه همه ٔ آرشوک ها و بعض اِوِک های مقرّب نیز می دهد.
-
روان
لغتنامه دهخدا
روان . [ رُ ] (اِخ ) شهری است مرکز ایالت لوار از فرانسه در محل تلاقی رود لوار و رنزون . سکنه ٔ آن 46500 تن است . محصول آن پارچه های پنبه ای و پشمی و جوراب و پارچه و لباس و کاغذ و مصنوعات مکانیکی است و دباغخانه و کارخانه ٔ ذوب آهن و رنگرزی نیز دارد.
-
کز دادن
لغتنامه دهخدا
کز دادن . [ ک ِ دَ ] (مص مرکب ) چیزی را بر آتش گرفتن تا موی او بسوزد. سوختن پرز پارچه های پشمی و موها و پرهای ریزه ٔ مرغ پرکنده و مانند آن . تشویط. (یادداشت مؤلف ). سوزاندن موهای ریز کله و پاچه و گوشت طیور در روی آتش پس از پاک کردن آنها و کشیدن پرها...