کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پارس
لغتنامه دهخدا
پارس . (اِ) آواز سگ . بانگ سگ . علالای سگ .عَوعَو. هفهف . عفعف . وَغواغ . وَعوع . وَکوَک . نوف .- پارس کردن ؛ عوعو کردن سگ . نوفیدن . بانگ کردن سگ به شب چون غریبی نزدیک شود.- امثال :سگ در خانه ٔ صاحبش پارس میکند ؛ یعنی هر کس در خانه ٔ خویش یا نزد ک...
-
پارس
لغتنامه دهخدا
پارس . (اِخ ) صورتی دیگر از کلمه ٔ فارس است . منسوب به قوم پارس َ از قبایل آریائی ایران . و سپس این کلمه بر تمام مملکت ایران اطلاق شده است برای تاریخ پارس رجوع به کلمه ٔ فارس شود : چنان بد که در پارس یکروز تخت نهادند زیر گل افشان درخت . فردوسی .و بوع...
-
پارس
لغتنامه دهخدا
پارس . (اِخ ) نام پسر پهلوبن سام که گویند اصطخر بناکرده ٔ اوست . (برهان ).
-
پارس
لغتنامه دهخدا
پارس . (ترکی ، اِ) جانوری است شکاری کوچکتر از پلنگ . (برهان ). یوز. فهد. وَشق . و پارس بدین معنی ترکی است .
-
پارس
لغتنامه دهخدا
پارس . [ س َ ] (اِخ ) نام سرزمین پارس . رجوع به فارس و پارس و رجوع به بلادالخاضعین شود.
-
پارس
لغتنامه دهخدا
پارس . [ س َ ] (اِخ ) نام قوم پارسی . رجوع به فارس شود.
-
پارس
لغتنامه دهخدا
پارس . [رُ ] (اِخ ) جزیره ای از گنگبار سیکلاد بجنوب دِلس و بدانجا مرمرهای سفید و زیبای مشهور بوده است . مولد آرشیلوک . صاحب 7700 تن سکنه و عاصمه ٔ آن به همین نام دارای 2700 تن سکنه است .
-
پارس
لغتنامه دهخدا
پارس .(اِخ ) نام یکی از پهلوانان ایران بعهد یزدگرد(؟).
-
واژههای مشابه
-
دریای پارس
لغتنامه دهخدا
دریای پارس . [ دَرْ ی ِ ] (اِخ ) خلیج فارس . رجوع به بحر پارس ذیل بحر و خلیج فارس در ردیف خود و تاریخ ایران باستان ص 1807 و 1917 و التفهیم بیرونی ص 169 و مجمل التواریخ و القصص ص 478 شود.
-
پارس ئیل
لغتنامه دهخدا
پارس ئیل . (ترکی ، اِ مرکب ) سال پلنگ . (نصاب الصبیان ). و از شاهد ذیل چنین مستفاد میشود که پارس یوز است . و آن نام سال سیم از دوره ٔ دوازده ساله ٔ تاریخ ترکان است : در پاییز پارس ئیل سال یوز واقع در ذی الحجه ٔ سنه ٔ احدی و خمسین . (جامع التواریخ رشی...
-
خلیج پارس
لغتنامه دهخدا
خلیج پارس . [خ َ ج ِ ] (اِخ ) خلیج فارس . رجوع به خلیج فارس شود.
-
جستوجو در متن
-
پارسه
لغتنامه دهخدا
پارسه . [ س َ ](اِخ ) پارس [ س َ ] سرزمین پارس . || شهری در پارس (فارس ). رجوع به پرس پلیس و تخت جمشید شود.
-
دریای فارس
لغتنامه دهخدا
دریای فارس . [ دَرْ ی ِ ] (اِخ ) دریای پارس . خلیج فارس .رجوع به خلیج فارس و دریای پارس در ردیف خود شود.