کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاجامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاجامه
لغتنامه دهخدا
پاجامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) زیرجامه . تنبان . شلوار. اِزار.
-
جستوجو در متن
-
پاشامه
لغتنامه دهخدا
پاشامه . [ م َ / م ِ ](اِ مرکب ) پاجامه . تنبان و شلوار. (تتمه ٔ برهان ).
-
سراویل
لغتنامه دهخدا
سراویل . [ س َ ] (ع اِ) مؤلف غیاث اللغات آرد: شلوار و پاجامه . در این لفظ اختلاف است . نزد بعضی عربی است و پیش جمعی عجمی و گروهی واحد گویند و طایفه ای جمع دانند. فقیرمؤلف گوید که سراویل جمع و معرب است که بمعنی واحدمستعمل گردیده ، ظاهراً در اصل شلوا...
-
جامه
لغتنامه دهخدا
جامه . [ م َ / م ِ ] (اِ) پارچه ٔ بافته ٔ نادوخته را گویند. (برهان ). در هندی باستان یم یا چردیش و غیره (بام ، حمایت ) است و در پهلوی جامک و یامک باشد. مولر بهتر توضیح داده و «جامه » را از کلمه ٔ پهلوی یامک = پارسی باستان یاهمه و یونانی زومه دانسته ا...
-
ابویوسف
لغتنامه دهخدا
ابویوسف . [ اَ بو س ُ ] (اِخ ) یعقوب بن ابراهیم بن حبیب بن اسعد کوفی انصاری . مولد او بکوفه به سال 113 هَ . ق . او در کودکی از پدر یتیم ماند و مادر بعلت تنگدستی ویرا بشاگردی گازری داد. ابویوسف گوید: هر روز از راه دکّه بمدرس ابوحنیفه میشدم و از سخنان ...