کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
يَهُودُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
یهود
لغتنامه دهخدا
یهود. [ ی َ ] (اِخ ) قوم موسی ، بدان جهت این نام نهادند که موسی گفت :اًنا هُدْنا الیک ؛ یعنی ما با تو رجوع کنیم و ایشان هفتادویک فرقه اند. (نفائس الفنون ). اعجمی معرب است و آنان منسوبند به یهوذابن یعقوب ، پس یهود خوانده شدند و با دال معرب شد. (ازالمع...
-
یهود
لغتنامه دهخدا
یهود. [ ی َ ] (اِخ ) شهری از شهرهای دانیال بود که فعلاً آن را یهودیه گویند، به مسافت 10 میل در مشرق یافا و دارای 000،100 تن نفوس است . (از قاموس کتاب مقدس ).
-
یهود
لغتنامه دهخدا
یهود. [ ی َ ] (اِخ ) عبرانیان در هنگام تشکیل دو دولت ، یکی را اسرائیل و دیگری را یهود نامیدند. (از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به عبرانیان شود. || ج ِ یهودی . (زمخشری ) (دهار) (السامی فی السامی ) (منتهی الارب ). یهودان . جهودان . کلیمیان . (یادداشت ...
-
یهود
لغتنامه دهخدا
یهود. [ ی َ ] (اِخ ) یهودا. نام برادر یوسف (ع ). (منتهی الارب ). رجوع به یهودا شود.
-
گور یهود
لغتنامه دهخدا
گور یهود. [ ی َ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 25000 گزی شمال سنقر، کنار راه فرعی سنقر به گردکانه . دامنه و سردسیر و دارای 140 تن سکنه است . آب آن از چشمه است . محصول آن غلات و حبوب و توتون و شغل اهالی ز...
-
کافور یهود
لغتنامه دهخدا
کافور یهود. [ رِ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ریحان الکافور. کافوریه . اقحوان . رجوع به کافور یهودیه شود.
-
تاریخ یهود
لغتنامه دهخدا
تاریخ یهود. [ خ ِ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دوره های «یوم السبت » (استراحت و تعطیل روز هفتم ) و «یوبیل » (جشنی که در مذهب یهود در هر پنجاه سال یک بار برای پرداخت قروض و میراث و آزادی غلامان برپا میشد) به یهودیان اجازه داد که از برقرار ساختن مبدا...
-
باستان یهود
لغتنامه دهخدا
باستان یهود. [ ن ِ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تاریخ یهود. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
تیداک
لغتنامه دهخدا
تیداک . (اِ) یهود «؟» را گویند چه تیداکی یهودی باشد. (برهان ) (آنندراج ). یهود. (ناظم الاطباء). در برهان گفته به معنی یهود است ... در فرهنگها ندیدم . (انجمن آرا).
-
کزیریم
لغتنامه دهخدا
کزیریم . [ک َ ] (اِخ ) عبادتگاهی است برای سامره از یهود در نابلس و گمان کنند که آن جای ذبح اسماعیل بوده است و سامره ٔ یهود در نابلس فراوانند. (از معجم البلدان ).
-
یهدان
لغتنامه دهخدا
یهدان . [ ی ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ یهود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به یهود شود.
-
خاخام
لغتنامه دهخدا
خاخام . (اِ) حاخام . ربانی . پیشوای مذهبی یهود. ملا. رئیس جامعه ٔ مذهبی یهود.
-
یهوذا
لغتنامه دهخدا
یهوذا. [ ی َ ] (اِخ ) یهودا. پسر یعقوب که قوم یهود بدو منسوبند. (از المعرب جوالیقی ص 357). و رجوع به یهود و یهودا شود.
-
یهوذی
لغتنامه دهخدا
یهوذی . [ ی َ ذی ی ] (ص نسبی ) یهودی است . (منتهی الارب ). یهودی . منسوب به یهود. (ناظم الاطباء). || یهود. (ناظم الاطباء). رجوع به یهودی شود.