کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
يَشْوِي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جداة
لغتنامه دهخدا
جداة. [ ج َ ] (اِخ ) موضعی است به بلاد غطفان . (معجم البلدان ) : یدیت علی ابن حسحاس بن وهب باسفل ذی الجداة یدالکریم قصرت له من الحماء لماشهدت و غاب عن دار الحمیم اخبره بان الجرح یشوی و انک فوق عجلزة جموم .(از معجم البلدان ).
-
اروند
لغتنامه دهخدا
اروند. [ اَ وَ ] (اِخ ) کوهی است . (مهذب الاسماء). کوهی است بدر همدان . (فرهنگ اسدی ). کوه الوند . (سروری ) (غیاث اللغات ). نام کوهی است بسیار سبز و خرم و شهر همدان در پایه ٔ آن کوهست و مردم همدان در احادیث و نظم و نثر خود از آن بسیار یاد کنند و وی ر...
-
لون
لغتنامه دهخدا
لون . [ ل َ ] (ع اِ) رنگ . گونه چون زردی و سرخی و مانند آن . (منتهی الارب ). مطلق رنگ . (برهان ). رنگ . (ترجمان القرآن جرجانی ). فام .رنج . (لغت محلی شوشتر ذیل کلمه ٔ رنج ). بَوص . بُوص . ردع . نجار. نُجار. (منتهی الارب ). فام و گون در کلمات مرکبه ، ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م ِ ] (اِخ ) ابن علی بن ثابت بن احمدبن مهدی الخطیب . مکنی به ابوبکر و معروف به خطیب بغدادی . او خطیبی حافظ و یکی از مشاهیر ائمه ٔ ادب و بسیار تصنیف و از متبرزین حفاظ است و دیوان محدثین بوی ختم شده است و او از شیوخ عصر خویش به بغداد و بصره ...