کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ویغ
لغتنامه دهخدا
ویغ. (اِ، از اتباع ) در تداول تابع جیغ می آید.- جیغ و ویغ ؛ در تداول ، داد و فریاد. هیاهو. جیغ و فریاد. (از فرهنگ اصطلاحات عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
واژههای مشابه
-
جیغ ویغ
لغتنامه دهخدا
جیغ ویغ. (اِ مرکب ، از اتباع ) داد و بیداد. سر و صدا و فریاد سخت .
-
جیغ و ویغ
لغتنامه دهخدا
جیغ و ویغ. [ غ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع )- جیغویغ. جیغ و ویغ کردن ؛ هیاهو و جار و جنجال راه انداختن با آواز زنانه .
-
واژههای همآوا
-
ویق
لغتنامه دهخدا
ویق . [ وی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دودانگه ٔ بخش هوراند شهرستان اهر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).