کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ویدن
لغتنامه دهخدا
ویدن . [ دَ / وَ دَ / وِ دَ ] (مص ) چاره جستن و علاج کردن . (برهان ) (آنندراج ). ویدیدن . (حاشیه ٔ برهان قاطع) (آنندراج ). رجوع به ویدیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
ویده
لغتنامه دهخدا
ویده . [ دَ / دِ / وَ دَ / دِ / وِ دَ / دِ ] (ن مف ) چاره جسته و چاره جوینده . (آنندراج ) (برهان ). رجوع به ویدن و ویدیدن شود.
-
ویدیدن
لغتنامه دهخدا
ویدیدن . [ وَ دی دَ / وِ دی دَ ] (مص ) گم شدن و ناپدید گشتن . || نقصان کردن . || چاره و علاج جستن . (برهان ). چاره جستن . (آنندراج ) (انجمن آرا). اصل آن وادیدن به معنی تحقیق کردن بوده است . (انجمن آرا). رجوع به وید و ویدا و ویدن شود.
-
گفتن
لغتنامه دهخدا
گفتن . [ گ ُ ت َ ] (مص ) (از: گف (= گو) + تن ، پسوند مصدری ) پهلوی ، گوفتن جزء اول از ریشه ٔ فارسی باستان گَوب ، و رجوع شود به نیبرگ ص 84، 85، کردی گوتن ، وخی ژوی -ام سریکلی خوی -ام و رجوع به هوبشمان شود. طبری بااوتن گفتن ، گیلکی بوتن ، بوگوتن ، بوگو...