کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویجین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ویجین
لغتنامه دهخدا
ویجین . (اِ) وجین . درو. واچین . عمل پاک کردن مزرعه از علفهای هرزه . رجوع به وجین شود.
-
واژههای مشابه
-
ویجین کردن
لغتنامه دهخدا
ویجین کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) وجین کردن . برکندن فضول گیاه زراعتی . برانداختن علفهای هرزه از بین زراعت . برچیدن و واچین کردن گیاهان زائد و هرزه از میان زراعت . رجوع به وجین کردن شود.