کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وکواک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وکواک
لغتنامه دهخدا
وکواک .[ وَک ْ ] (ع ص ) گردگردنده در رفتار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || بددل و ترسنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جبان . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
وقواق
لغتنامه دهخدا
وقواق . [ وَق ْ ] (ع ص ) مرد بددل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جبان و ترسو، مثل وکواک . (اقرب الموارد). || (اِ) درختی است که از آن دوات سازند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). درختی که در قدیم از چوب آن دوات می ساختند.