کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وکت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وکت
لغتنامه دهخدا
وکت . [ وَ] (ع اِ) چیز اندک . || (مص ) نشان کردن . || پر کردن . || گام نزدیک نهادن در رفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
-
وکت
لغتنامه دهخدا
وکت . [ وُ ک َ ] (ع اِ) ج ِ وُکتة، و آن جای آتش جستن از آتش زنه است . (از اقرب الموارد). رجوع به وکتة شود.
-
جستوجو در متن
-
وکتة
لغتنامه دهخدا
وکتة. [ وُ ت َ ] (ع اِ) جای آتش جستن از آتش زنه . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، وُکَت . (اقرب الموارد). رجوع به وَکتة شود.
-
کت
لغتنامه دهخدا
کت . [ ک َ ] (اِ) تخت پادشاهان را گویند عموماً، و تخت پادشاهان هندوستان را خصوصاً که میان آن را بافته باشند. (برهان ). تخت سلاطین هندوستان را گویند. (آنندراج ). تخت پادشاهی . تخت پادشاهان هند. (ناظم الاطباء). تخت و اریکه ٔ آراسته را گویند. سریر. (دیو...