کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وکب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وکب
لغتنامه دهخدا
وکب . [ وَ ] (ع مص ) وُکوب . وَکَبان . فراخ رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || پیوسته بودن بر کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مواظبت داشتن . (اقرب الموارد). || برپای خاستن و ایستادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
وکب
لغتنامه دهخدا
وکب . [ وَ ک َ] (ع مص ) پدید آمدن رنگ رسیدگی در خرما. (آنندراج ) (منتهی الارب ). سیاه شدن رنگ خرما هنگام رسیدن آن . (از اقرب الموارد). || چرک شدن . (از اقرب الموارد). || (اِ) سیاهی خرما چون پخته شود. || ریم و چرک . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
وکوب
لغتنامه دهخدا
وکوب . [ وُ ] (ع مص ) وکب . وکبان . فراخ رفتن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وکب و وکبان شود.
-
وکبان
لغتنامه دهخدا
وکبان . [ وَ ک َ] (ع مص ) وَکب . وُکوب . فراخ رفتن . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). رفتن آهسته . (تاج المصادر بیهقی ).
-
چرک
لغتنامه دهخدا
چرک . [ چ ِ ] (اِ) ریمی که از زخم آید. (برهان ). ریم که از زخم برآید، بهندی آنرا پیب گویند. (آنندراج ) (غیاث ). ماده ای غلیظ و سفیدرنگ و یا خون آلودی که در دملها تولید میگرددو از زخمها می پالاید. (ناظم الاطباء). ماده ٔ فاسدی که از زخم بیرون مییاید که...