کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وَقَاراً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
رجا
لغتنامه دهخدا
رجا. [ رَ ] (ع مص ) امید داشتن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (مصادراللغة زوزنی ). || ترسیدن . (منتهی الارب ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). و منه قوله تعالی : ما لکم لاترجون ﷲ وقاراً؛ ای لاتخافون عظمة اﷲ. (منتهی الارب ). بترسیدن . (مصادر...
-
رجاء
لغتنامه دهخدا
رجاء. [ رَ ] (ع مص ) رجو. مصدر بمعنی رجو. (ناظم الاطباء). امیدوار بودن . (از اقرب الموارد). امید داشتن . (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات ) (صراح اللغة) (آنندراج ). ارتجاء. (مصادراللغة زوزنی ). || ترسیدن . (غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ) (از صراح اللغة...
-
رجو
لغتنامه دهخدا
رجو. [ رَج ْوْ ] (ع مص ) رجاء. امید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). امید داشتن . مأیوس نگشتن . (ناظم الاطباء). امید داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به رُجُوّ و رجاو رجاء و رجاوة و رجاة و مرجاة شود. || ترس...
-
مطرف
لغتنامه دهخدا
مطرف . [ م ُ طَرْ رَ ] (ع ص ) اسبی که سر و دم او سپید باشد یا سیاه و دیگر اعضاء به رنگ دیگر. (غیاث ). اسبی که سر و دم او سیاه یاسپید باشد مخالف سائر اعضای آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). از انواع خیل که سر و دم آن سپید یا سیاه و دیگر ا...
-
هجار
لغتنامه دهخدا
هجار. [ هَِ ] (ع اِ) زه کمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وتر. (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || گلوبند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). طوق . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). || تاج . (ناظم الاط...
-
اسجاع
لغتنامه دهخدا
اسجاع . [ اَ] (ع اِ) ج ِ سجع. آوازهای کبوتر و فاخته . (غیاث ). || سخنهای باقافیه . (غیاث ). رشیدالدین وطواط گوید: اسجاع سه است : متوازی ، مطرف ، متوازن . متوازی این چنان بود که در آخر دو قرینه یا بیشتر کلماتی آورده شود که بوزن و عدد حروف و روی متفق ب...
-
ان
لغتنامه دهخدا
ان . [ اِ ] (ع حرف ) اگر. (ترجمان علامه جرجانی مهذب عادل بن علی ) (فرهنگ فارسی معین ). به معنی «اگر» است برای شرط و دو فعل را جزم میدهد مانند: «ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف » (قرآن 38/8) و «ان تعودوا نعد» (قرآن 19/8). و گاهی مقترن به «لا» آید و در ای...