کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وَطَراً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
وطر
لغتنامه دهخدا
وطر. [ وَ طَ ] (ع اِ) حاجت . (ترجمه ٔ علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ). حاجت و نیاز، یا حاجت که بدان کمال قصد و توجه باشد.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) : فلما قضی زید منها وطراً زوّجناکها. (قرآن 37/33).
-
حصید
لغتنامه دهخدا
حصید. [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) وادیی است به شام میان کوفه و شام . و جنگی میان ایرانیان و عرب در آن رخ داده به سال 13 هَ . ق . (معجم البلدان ). و در آن جنگ روزبه و روزمهر دو سردار ایرانی کشته شدند. وقفقاع این شعر بسرود:ألا أبلغا أسماء ان خلیلهاقضی وطراً ...
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) یا ابوالفتح . شهاب الدین (شیخ ...) یحیی بن حبش بن امیرک السهروردی المقتول یاشهید معروف به شیخ اشراق و بعضی نام او را احمد گفته اند و پاره ای برآنند که کنیت او یعنی ابوالفتوح اسم او است و ابوالعباس احمدبن ابی اصیبعه...