کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وَسْوَسَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
وصوص
لغتنامه دهخدا
وصوص . [ وَص ْ وَ ] (ع اِ) سوراخ پرده و جز آن به مقدار چشم که بنگرند از وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). سوراخ روی بند که بدان بنگرند. (مهذب الاسماء). ج ، وصاوص . (اقرب الموارد). رجوع به وصواص شود.
-
جستوجو در متن
-
وسواس
لغتنامه دهخدا
وسواس . [ وَس ْ ] (ع اِ) اندیشه ٔ بد و آنچه در دل گذرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). هر بدی که به قلب خطور کند وهر چیزی که در آن خیر و صلاح نباشد. (اقرب الموارد). || عبارت است از خواطر نفسانیه ٔ جسمانیه ،خواه عقلی باشد خواه حسی باشد و خو...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه و مکنی به ابوالحسن . ابن خلکان آرد: ابوالحسن احمدبن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه ٔ برمکی ندیم فاضل و صاحب فنون و اخبار و نجوم و نوادر بود و ابونصربن المرز...