کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ولف
لغتنامه دهخدا
ولف . [ وَ ] (ع مص ) وِلاف . اِلاف . ولیف . پی درپی درخشیدن برق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
ولف
لغتنامه دهخدا
ولف . [ وُ ] (اِ) بخور مریم . خبزالمشایخ . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
ولف
لغتنامه دهخدا
ولف . [ وُ ] (اِخ ) فریتس . دانشمند آلمانی ، ترتیب دهنده ٔ فهرست لغات شاهنامه ٔ فردوسی است و آن کاری بس ارجمند و عظیم است .
-
واژههای مشابه
-
اتل ولف
لغتنامه دهخدا
اتل ولف . [ اِ ت ِ وُ ] (اِخ ) پادشاه انگلستان از سال 839 تا 858 م .
-
جستوجو در متن
-
الیای
لغتنامه دهخدا
الیای . [ اِل ْ ] (اِخ ) پادشاه خزر. (فهرست ولف ). رجوع به الیاس (پیغمبر) و فهرست ولف شود.
-
قاوسی
لغتنامه دهخدا
قاوسی . (اِخ ) نام شهری است . (فهرست ولف ).
-
ساهه
لغتنامه دهخدا
ساهه . [ هََ ] (اِخ ) نام شهری است به هاماوران . (ولف ). رجوع به شاهه شود.
-
بهزاد
لغتنامه دهخدا
بهزاد. [ ب ِ ] (اِخ ) یکی از نجبای عصر یزدگرد. (ولف ).
-
پیگار
لغتنامه دهخدا
پیگار. [ پ َ / پ ِ ] (اِ) همان پیکار است و در فهرست شاهنامه ٔ ولف این صورت آمده است . رجوع به پیکار شود.
-
پیگارگرد
لغتنامه دهخدا
پیگارگرد. [ پ َ گ َ ] (اِ مرکب ) همان «پیکارکرد» است که در فهرست ولف با گاف فارسی آمده است .
-
قفجارباشی
لغتنامه دهخدا
قفجارباشی . [ ق َ ] (اِخ ) قاجارباشی . (ولف ص 621). رجوع به قاجارباشی شود.
-
افریفتن
لغتنامه دهخدا
افریفتن . [ اِ ت َ ] (مص ) گول زدن . حیله کردن . (از ولف ). فریب دادن . فریفتن .
-
الماس
لغتنامه دهخدا
الماس . [ اَ ] (اِخ )نام رودی است . رجوع به الماس رود و فهرست ولف شود.