کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وقاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وقاء
لغتنامه دهخدا
وقاء. [ وَ / وِ ] (ع اِ) وقایة.هرچه بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).- لازم الوقاء ؛ سزاوار نگاه داشتن و حفظ کردن . (ناظم الاطباء).
-
وقاء
لغتنامه دهخدا
وقاء. [ وَق ْ قا ](ع ص ) سخت پرهیزنده . شدیدالاتقاء. (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
وقاع
لغتنامه دهخدا
وقاع . [ وَ ] (ع اِ) داغ که بر دو کرانه ٔ ران ستور باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
وقاع
لغتنامه دهخدا
وقاع . [ وَق ْ قا ] (ع ص ) وقاعة. غیبت کننده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): رجل وقاع ؛ مرد غیبت کننده مردم را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
-
وقاع
لغتنامه دهخدا
وقاع . [ وِ ] (ع مص ) مواقعه . درافتادن . (دهار). || جماع کردن . آرمیدن با زن . نزدیکی کردن . مخالطت نمودن با زن . مقاربت کردن . مجامعت نمودن با زن . (منتهی الارب ). || (اِمص ) مجامعت . جماع . مقاربت . آمیزش . آمیغ. آمیغه . (یادداشت مرحوم دهخدا). || ...
-
جستوجو در متن
-
اقاء
لغتنامه دهخدا
اقاء. [ اِ ] (ع اِ) وقاء. آنچه بدان چیزی را نگاه دارند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سپر. (مهذب الاسماء). || (مص ) ناخوش داشتن طعام و شراب را به سبب علتی . (منتهی الارب ).
-
وقایة
لغتنامه دهخدا
وقایة. [ وُ ی َ ](ع مص ) نگاه داشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). نگه داشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). وقاء. (از اقرب الموارد). || (اِ) هر چیزی که بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهن...
-
وقایة
لغتنامه دهخدا
وقایة. [ وَ ی َ ] (ع مص ) نگاه داشتن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). وقاء. (اقرب الموارد). || (اِمص ) حفاظت و حراست و نگهبانی و وقایت . (ناظم الاطباء). محافظت و نگهبانی . || (اِ)آنچه بدان کتاب را نگاه د...
-
و
لغتنامه دهخدا
و. (حرف ) حرف بیست و ششم از حروف هجاء عرب و سی ام از الفبای فارسی و ششم از الفبای ابجدی و نام آن «واو» است و در حساب جُمّل آن را به شش دارند. در تجوید واو از حروف مصمته است . رجوع به مصمته شود. و نیز از حروف یرملون محسوب است . رجوع به یرملون شود. و ن...
-
پرده
لغتنامه دهخدا
پرده . [ پ َ دَ / دِ ] (اِ) حجاب . (دهار). غشاء. غِشاوه . خِدر. (دهار) (منتهی الارب ). غطاء. تتق . پوشه . پوشنه . سِتر. سِتاره . اِستاره . سِجاف . سَجف . سِجف . قشر. سُتره . ستار. سِتاره . سدیل . سُدل . سِدل . سَدَل . وقاء. (دهار). صداو. (منتهی الارب...
-
حسان بن ثابت
لغتنامه دهخدا
حسان بن ثابت . [ حَس ْ سا ن ِ ن ِ ب ِ ] (اِخ ) ابن المنذربن حرام بن عمروبن زیدبن مناةبن عدی بن عمروبن مالک بن النجار الانصاری الخزرجی ثم النجاری . مادرش فُرَیعَة دختر خالدبن حبیش بن نوذان بن عبدودبن زیدبن ثعلبه بن الخزرج بن کعب بن ساعد خزرجیه است . و...