کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وغنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وغنة
لغتنامه دهخدا
وغنة. [ وَ ن َ ] (ع ص ، اِ) سبوی فراخ . جُب ّ یعنی چاه فراخ ، و در قاموس آمده است : حُب ، یعنی سبوی فراخ . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
وقنة
لغتنامه دهخدا
وقنة. [ وُ ن َ ] (ع اِ) آشیانه ٔ مرغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || چاهک زمین یا مانند آن در پشت پشته . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). اقنه . (منتهی الارب ). ج ، وقنات . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
سبو
لغتنامه دهخدا
سبو. [ س ُ / س َ ] (اِ) سبوی . در گویش خوانساری سو (سبوی بزرگ )،گیلکی «سوبو» ، تهرانی «سبو» . آوندی سفالین و دسته دار که در آن آب و شراب و جز آن ریزند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آوند آب . (غیاث ). از قدیم الایام تا بحال این ظرف را مخصوص برای بردن...