کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وعکة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وعکة
لغتنامه دهخدا
وعکة. [ وَ ک َ ] (ع اِ) حربگاه . (منتهی الارب ). رزمگاه . (ناظم الاطباء). || انبوهی شتران بر آبخور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اسم است ایعاک را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کارزار شدید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب ...
-
واژههای همآوا
-
واکت
لغتنامه دهخدا
واکت . [ ک ِ ] (ع ص ) شتری که آرنج وی برگردد و بر پهلو درخورد و مجروح گرداند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ناکت . (اقرب الموارد). رجوع به ناکت شود.
-
جستوجو در متن
-
مرضة
لغتنامه دهخدا
مرضة. [ م َ ض َ ] (ع اِ) وعکة. سرماخوردگی . کسالت . مرض . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن محمدبن ثوابةبن خالد الکاتب . مکنی به ابوالعباس . محمدبن اسحاق الندیم گوید: او احمدبن محمدبن ثوابةبن یونس ابوالعباس کاتب است . این خاندان اصلا ترسا بودند و گویند یونس معروف بلبابه بود و شغل حجامی داشت و بعضی گفته اند مادر ای...