کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وعب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وعب
لغتنامه دهخدا
وعب . [ وَ ] (ع ص ، اِ) راه گشاده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). راه گشاد و وسیع. (ناظم الاطباء). ج ، وعاب . (المنجد). || (مص ) تمام گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
وعاب
لغتنامه دهخدا
وعاب . [ وِ ] (ع اِ) جایهای فراخ و گشاده از زمین . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). و این جمع وعب است . (اقرب الموارد). رجوع به وعب شود.
-
راه
لغتنامه دهخدا
راه . (اِ) طریق . (آنندراج ) (انجمن آرا) (رشیدی ) (دهار) (سروری ). بعربی صراط و طریق گویند. (برهان ). سبیل . (دهار) (ترجمان القرآن ). صراط. (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). در پهلوی راس و راه و در ایرانی باستان : رثیه و در اوستا، رایثیه و در کردی ، ر...